The EU's Cultural Network - Iranians

The EU:s Multicultural Network - Iranians           شبکه فرهنگی ايرانيان اروپا   

                                                                           

صفحه نخست    |  Länkar  |  Svenska 

 

دفاع از حقوق بشر ، آزادی  و  دمکراسی از اهداف «شبکه فرهنگی ايرانيان اروپا» است.

 

در باره EUCN

 EUCN در شهرهای مختلف اروپا:

گزارش تصويری از تاسيس EUCN 

فعاليت؛ پروژه

تماس با  EUCN

تماس با وب سايت

 

 

i Europaparlamentet

 

i UN

در سازمان ملل

 

 

 

 اردوهای تابستانی کانون

IKFC:s Läger

اردوی  1999 Läger

اردوی 2001 Läger

اردوی 2004 läger

اردوی 2005 Läger

 اردوی 2008 Läger 

 

 

 ششمين  پروژه ويژه جوانان

Ungdomsprojekt 6

توسعه پايدار 

Sustainable Development

گردآورنده: داوود نوائيان

توسعه پايدار چيست؟ (1)

توسعه پايدار در حقيقت ايجاد تعادل ميان توسعه و محيط زيست است.

در سال 1980 براي نخستين بار نام توسعه پايدار در گزارش سازمان جهاني حفاظت از منابع طبيعي (IUCN) آمد. اين سازمان در گزارش خود با نام استراتژي حفظ منابع طبيعي اين واژه را براي توصيف وضعيتي به كار برد كه توسعه نه تنها براي طبيعت مضر نيست، بلكه به ياري آن هم مي‌آيد.

پايداري مي‌تواند چهار جنبه داشته باشد: پايداري در منابع طبيعي، پايداري سياسي، پايداري اجتماعي و پايداري اقتصادي.

در حقيقت توسعه پايدار تنها بر جنبه زيست محيطي اتفاقي تمركز ندارد بلكه به جنبه‌هاي اجتماعي و اقتصادي آن هم توجه مي‌كند. توسعه پايدار محل تلاقي جامعه، اقتصاد و محيط زيست است.

hamshahrionline-Sustainable-Development

هرچند اين روزها بسياري از دولتمردان و فعالان زيست محيطي به دنبال رسيدن به توسعه پايدار هستند، اما برخي فعالان زيست محيطي اين گزينه را براي حفظ محيط زيست كافي نمي‌دانند.

آنها معتقدند در با توجه به روند استفاده از منابع تمام شونده و از بين بردن منابع در جهان واژه "توسعه پايدار" مناسب نيست و بايد از لفظ جايگزيني چون "پايداري توسعه" استفاده كرد تا اين مفهوم در ذهن تداعي نشود كه قرار است منابع جديدي توليد شود.

 

آموزه هاي كلان رويكرد «توسعه پايدار» و «توسعه هزاره» بدين قرارند: (2)

۱-  داشتن ديد وسيع جهاني و منطقه اي براي توسعه همه جانبه ضروري است؛ ولي موقعي تحقق اهداف عينيت مي يابد كه از شرايط و امكانات، ويژگي ها و محدوديت هاي طبيعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي داخلي آگاهي كامل داشته باشيم و بتوانيم در يك رابطه ديالكتيكي، نگاه جهاني را به منافع ملي و ويژگي هاي كشوري پيوند بزنيم. در اين نگاه جهان نگري و بومي انديشي كنار هم قرار مي گيرند و در حقيقت لازم و ملزوم هم اند؛ زيرا انسان تمام عيار جهاني و بدون پايگاه بومي و ملي در عالم خارج وجود ندارد و همانند موجودي در خلاء جلوه مي كند و از طرف ديگر بومي گرايي مطلق به تاريك انديشي و تحجر منجر خواهد شد. به همين دليل به منظور تحقق همه جانبه توسعه پايدار مجامع جهاني ضمن تلاش جهت دست يابي به شاخص ها و راهكارهاي عام، از دست يابي به راهكارهاي بومي، ملي و منطقه اي و متناسب با ويژگي هاي جغرافيايي، فرهنگي و اجتماعي ملت هاي مختلف غافل نشده اند.

۲-  «توسعه پايدار» يك مفهوم انتزاعي و اصطلاحي براي لقلقه ي زبان و سخنراني هاي رسمي و غيررسمي نيست؛ بلكه علاوه برداشتن پشتوانه هاي فلسفي-نظري، انسان شناختي، جامعه شناختي، اقتصادي، سياسي و ... داراي راهكارهاي عملي و شاخص هاي معين و شفاف براي درك عموم مردم و پي گيري اجرايي مسوولين دولتي و غيردولتي در چهار چوب برنامه هاي توسعه ملي است؛ البته «توسعه پايدار» برنامه يك حزب خاص و يا يك دسته ي ويژه نيست. استراتژي و برنامه توسعه پايدار نگاه طبقاتي صرف و يا يك نگرش انسان دوستانه و آزاديخواهانه آرماني به تنهايي نيست؛ بلكه برنامه ايست به نفع تك تك افراد و در نهايت يك جامعه ملي و همچنين كل جامعه بشري.

۳-  اولين جرقه هاي شكل گيري انديشه توسعه پايدار در كنفرانس استكهلم سوئد در ژوئن ۱۹۷۲ زده شد و در گزارش كميسيون جهاني محيط زيست و توسعه در سال ۱۹۸۷ با عنوان «آينده ي مشترك ما» شعله ور شد و در كنفرانس ريو در سال ۱۹۹۲ با شركت ۱۰۰ نفر سران كشورها و نمايندگان ۱۷۸ كشور و ۱۷۰۰۰ شركت كننده از سازمان هاي دولتي و غيردولتي، دانشگاهيان، پژوهشگران، تاجران، صنعتگران و ... تشكيل شد كه حاصل آن منشوري به نام دستور كار ۲۱ با ۴۰ فصل و بيانيه ريو درباره ي «محيط زيست و توسعه» و همچنين، كنوانسيون سازمان ملل در باره ي تغيير آب و هوا، كنوانسيون تنوع زيستي و اصول مربوط به جنگل بود. در سال ۲۰۰۰ در نيويورك اجلاس سران هزاره تشكيل گرديد و دو سند مهم صادر شد كه عبارتند از «بيانيه هزاره» و «اهداف توسعه هزاره» با مجموعه اي از ۸ هدف اساسي كه دستيابي به آنها اساس فعاليت هاي سازمان ملل قرار گرفته است:  ۱-از ميان بردن فقر و گرسنگي شديد  ۲-دستيابي به آموزش ابتدايي در همه جهان  ۳-توسعه برابري جنسيتي و توانمندسازي زنان  ۴-كاهش مرگ و مير كودكان   ۵-بهبود بهداشت مادران   ۶-مبارزه با بيماري ايدز و ويروس مولد آن   ۷-تضمين پايداري محيط زيست   ۸-ايجاد مشاركت جهاني براي توسعه و در نهايت در سال ۲۰۰۲ يعني ده سال پس از ريو در ژوها نسبورگ و با شركت ۱۰۳ نفر از رهبران كشورهاي عضو سازمان ملل اجلاسي برگزار گرديد كه هدف آن تدوين دستور العمل اجرايي دستور كار ۲۱ و تاكيد هرچه بيشتر براهداف توسعه هزاره بود. بنابراين براي تولد مفهوم و برنامه توسعه پايدار از ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۲ يعني ۳۰ سال زمان پي گيري و همكاري جهاني از طرف عمده ي كشورهاي شمال و جنوب بروز نموده است و دست آورد هاي اين تلاش سي ساله به نوع بشر تعلق دارد و بيانگر دغدغه هاي بشري، جهاني و ملي، مردم جهان است.

۴-  نگاهي به مجموعه مسايل مطرح شده در ذيل «توسعه پايدار» نشان مي دهد؛ اولاً توسعه با صفت پايداري در برگيرنده ابعاد «اقتصادي»، «اجتماعي» و «زيست محيطي» است؛ ثانياً جنبه هاي مذكور با همه ي زير مجموعه هاي مربوط به خود با يكديگر مرتبط اند و درك ارتباط متقابل آنها براي دوري از جزيي نگري، تك بعدي انديشي هنگام مفهوم سازي، نهادسازي، تدوين برنامه ها و اجراي آنها اهميت بي بديلي دارد. تاكيد بر اين موضوع از اين جهت واجد توجه است كه هنوز در اين ديار ديد مكانيكي، تك بعدي و جزيي نگري رواج فراوان دارد و جماعتي مشغول ستيزه و ناسزاگويي به يكديگرند كه نان اولويت دارد يا آزادي؟ فلسفه بهتر است يا نهادها بازاراصل است يا دولت؟ فرد اصالت دارد يا جامعه؟ آزادي مقدس است يا عدالت؟ و... و افسوس كه همين جماعت جزيي نگر خود را صاحب راي، كرسي تدريس، تاليفات و ترجمه ها و داعيه هاي گوش فلك پركن مي داند.

شايد بتوان توسعه پايدار را به اين صورت توصيف كرد: «توسعه اقتصادي روبه رشد و متعادل، گسترش برابري و مساوات اجتماعي و پايداري زيست محيطي در كنار هم.»؛ البته با اتخاذ يك خط مشي واحد در توسعه و مشاركت شهروندان اعم از زنان، جوانان و ... در تصميم گيري ها و اجراي برنامه ها.

بنابراين توسعه پايدار فقط حفاظت از پاكي رودخانه ها و هوا، مديريت پسماندهاي جامد، بهره برداري توأم با حفاظت از جنگل ها، مراتع، ذخائر دريائي و ... نيست؛ بلكه منشوري است از رشد اقتصادي، گسترش عدالت و كاهش فقر و بيسوادي و توسعه هر چه بيشتر آزادي هاي اجتماعي و فردي و استقرار حكمراني خوب و تصويب قوانين مناسب حقوق شهروندي و ... با حضور و مشاركت كليه اقشار جامعه، قوميت ها، مذاهب، روستاييان و شهرنشينان، زنان، مردان و خلاصه همه مردم. به همين دليل به توسعه پايدار، توسعه براي مردم و با مردم گفته مي شود. نكته اي كه اهميت فراوان دارد، اين است كه در بحث توسعه پايدار فقط تئوري پردازي و كلان نگري ذهني انجام نمي گيرد بلكه برنامه اجرايي و عملي و شاخص هاي شفاف با ديد همه جانبه نگر، سيستمي ولي منعطف و قابل انطباق با شرايط ملي هر كشور ارائه مي گردد. به تعبير ديگر «توسعه پايدار» يك رهيافت جامع است؛ زيرا پس از تهيه دستور كار ۲۱ به عنوان «مانيفست توسعه پايدار» در ريو، توافقات بين المللي در بعضي ابعاد بخصوص توسعه پايدار افزايش يافته است. از جمله اين همايش ها، مي توان به همايش «جمعيت قاهره» (۱۹۹۴)، اجلاس اجتماعي كپنهاك (۱۹۹۵)، كنفرانس زنان پكن (۱۹۹۵)، كنفرانس استانبول در باره ي مناطق شهري (۱۹۹۶) و اجلاس جهاني غذا دررم (۱۹۹۶) اشاره كرد.

شاخص هاي توسعه پايدارو نهادهاي بين المللي

تاكنون از طرف نهادهاي بين المللي فراواني به منظور ارزيابي هاي جامع در رابطه توسعه پايداري نشانگرهاي (شاخصها) گوناگوني مطرح گرديده است. از جمله مي توان ، «برنامه زيست محيطي سازمان ملل (UNEP)» كه گزارش هاي دو سالانه تحت عنوان «دورنماي محيط زيست جهاني» را منتشر مي كند، برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) با گزارش هاي منظم بنام «گزارش توسعه انساني» ، «بانك جهاني» با گزارش سالانه تحت عنوان «گزارش توسعه جهاني» با محتواي محيط زيست و توسعه پايدار و همچنين انتشار سندي با عنوان «سنجش پيشرفت زيست محيطي» ، موسسه منابع جهاني (WRI) در واشنگتن، و «موسسه بين المللي توسعه پايدار» در وين پگ مينوتوبا و موسسه نظارت جهاني در واشنگتن و بالاخره به «كميسيون توسعه پايدار سازمان ملل متحد اشاره كرد. هدف تمام نهادهاي مذكور ارائه معيار ها و شاخص هايي براي تشخيص ميزان موفقيت كشورها در رسيدن به اهداف چندگانه و متكثر توسعه پايدار در ابعاد اجتماعي،اقتصادي و زيست محيطي است. طبعاً ذكر تمام موارد مندرج در شاخص هاي تهيه شده در اين مقال ممكن نيست و براي آشنايي كلي به بعضي از مطالب مطروحه با تاكيد بر«محيط زيست» اشاره مي شود و در ادامه مشكلات استان قزوين را از نظر مي گذرانيم. مجموعه اي از شاخص هاي توسعه پايدار با استفاده از «تئوري جهت يابي» تهيه شده كه بيانگر متكثر و همه جانبه بودن مقوله توسعه پايدار است و فهرست كلي اين شاخص ها عبارتند از:   ۱-شاخص هاي اصولي و اخلاقي   ۲-شاخص هاي روان شناختي   ۳-شاخص هاي توصيفي (كيفي)   ۴-شاخص هاي سازماني (تشكيلاتي)   ۵-شاخص هاي شرايط زندگي   ۶-شاخص هاي رفاهي و اجتماعي   ۷-شاخص هاي منابع مادي   ۸-شاخص هاي مالي و اقتصادي   ۹-شاخص هاي وابستگي   ۱۰-شاخص هاي تحمل زيست محيطي.

لازم به ذكر است كه هر يك از شاخص هاي كلي ۱۰ گانه از تعداد زيادي معيار و نشانگر جزيي و مشخص و قابل اندازه گيري تشكيل يافته است و ذكر تمامي آنها از حوصله اين مقال خارج بوده و فقط به بعضي از آنها با تمركز بروي شاخص هاي تحمل، زيست محيطي اشاراتي كلي (شاخص بارهاي زيست محيطي)مي شود كه خود به تنهايي شامل ۳۲ مورد است .

شاخص بارهاي زيست محيطي:

۱-آثار زيست محيطي ناشي از استفاده هاي مجاز و پايدار: سرانه ميزان مساحت لازم از اكوسيستم براي توليد يا استفاده از خدمات اكوسيستم.

۲-نرخ تغيير در آثار زيست محيطي

۳-فشارهاي خارجي وارد بر محيط زيست به علت نيازهاي شخصي: (ميزان واقعي مصرف تقسيم بر ميزان مصرف كافي)

۴-ميزان انتشارگازهاي گلخانه اي توسط ستاده هاي اقتصاد: (معادل توليد يك تن CO۲ تقسيم بر GDP (توليد ناخالص داخلي) به دلار

۵-ميزان تغيير در شاخص هاي زيست محيطي كليدي: (آلودگي ، بيابان گستري، تهي سازي منابع) درصد تغيير در سال

۶-درصد اكوسيستم هاي سالم و دست نخورده (مساحت نسبي) و درصد تغييرات در اكوسيستم هاي سالم

۷-تغيير اكوسيستم ها بوسيله زير ساخت ها، جاده ها و بارترافيكي (طول در كيلومتر مربع، تعداد وسيله نقليه دركيلومتر مربع)

۸-نرخ تغيير در توليد اوليه ناشي از استفاده بشري (جنگل ها، زمين هاي كشاورزي و غيره)

۹-نرخ تغيير در نمايه تنوع بوم شناختي (اكولوژيكي)

۱۰-گونه هاي در معرض خطر برحسب درصد گونه هاي بومي

۱۱-ميزان تغيير در فهرست گونه هاي در معرض خطر

۱۲-نرخ افزايش گونه هاي مقاوم به نابودي

۱۳-نرخ تغيير در تعداد مواد شيميايي مقاوم در محيط زيست

۱۴-نرخ توليد يا ورود مواد شيميايي مهم تقسيم بر ميزان جذب (مقدار انباشتگي آلاينده هاي ماندگار)

۱۵-درصد رودها و سواحل آلوده نشده به كيلومتر

۱۶-از دست رفتن حاصلخيزي: (آلودگي +فرسايش +اسيدي شدن +قليايي شدن) تقسيم بر حاصلخيزي اوليه خاك

۱۷-نرخ تهي سازي منابع تجديد ناپذير: عنصر ثابت منابع =(ذخيره منابع) تقسيم بر(ميزان استفاده و برداشت از منافع)

۱۸-نرخ تهي سازي منابع تجديد پذير=(ميزان احيا-مقدار برداشت) براي جنگل ها، آبخيزها، ماهي ها و خاك

۱۹-ظرفيت خود پالايي نسبت به اندوخته هاي مصرف شده (ذخاير، اكوسيستم هاي دست نخورده، آبهاي زيرزميني، ظرفيت خود پالايي خاك)

۲۰-درصد مصرف، بازيافت و احياي منابع و ميزان جذب مواد زائد كه بايد با استفاده از روش هاي فني انجام گيرد (كارخانجات تصفيه فاضلاب، سيستم هاي آبي،مديريت مواد زائد و غيره)

۲۱-مساحت مورد استفاده براي كشاورزي با حفظ پايداري محيط زيست تقسيم بر مساحت كل زمين هاي كشاورزي ۲۲-درصد سازگاري بومي روش هاي برداشت منابع با شرايط بومي

۲۳-ظرفيت استفاده چند منظوره و متنوع از محيط زيست و منابع اصلي: تعداد گونه هاي محصول بومي در منطقه كه هر يك مي تواند ۱۰% نياز منطقه را برآورده كند

۲۴-ظرفيت تحمل زيستي واقعي در برابر ظرفيت تحمل مورد بهره برداري

۲۵-نرخ تغيير در ظرفيت تحمل زيستي منطقه اي: نرخ تغيير در توليد اوليه و ظرفيت جذب مواد زايد

۲۶-نمايه پايداري منطقه: درصد GDP (درآمد ناخالص داخلي) بر اساس فعاليت پايدار

۲۷-نزديك شدن به تخريب: (زلزله، فرسايش، تخليه منابع، بهره گيري مفرط) در صد سطح بحراني

۲۸-حد سازگاري اكوسيستم هاي كليدي: ميزان واقعي تغييرات در برابر ميزان مجاز تغييرات

۲۹-نرخ ممانعت از انتخاب گزينه هاي مهم (محيط زيست، منابع، توسعه منطقه): ميزان تبديل زمين هاي حاصلخيز كشاورزي به تاسيسات زيرساختي و غيره (درصد به سال)،انباشتگي مواد زائد مقاوم

۳۰-هزينه بهداشتي آلودگي هاي زيست محيطي: درصد كاهش عمر مفيد بر اثر آلودگي هاي زيست محيطي (بيماري، مرگ زودرس)

۳۱-درصد خروجي هاي اقتصادي لازم براي بي اثر كردن اثرات مخرب سيستم

۳۲-درصد سهم تخريب محيط زيست (آب، سوخت جنگلي و چوب، فرسايش ) ناشي از فقر.

نقش آموزش در توسعه اطلاعاتی جامعه دانش مدار  (3)

امروزه پیچیدگی عوامل و شاخص های موثر در توسعه به حدی است که کارشناسان در تعیین یک الگوی مشخص برای بررسی توسعه در یک جامعه عاجزند.

 از این رو با تلفیق عوامل گوناگونی چون آموزش، اقتصاد، بهداشت و... به مفهوم گسترده و واحدی موسوم به توسعه پایدار رسیده‌اند. در این بین تاثیر و نقش شاخص‌های آموزشی در توسعه پایدار بسیار مهم و اساسی است. به همین دلیل وقتی از توسعه اطلاعاتی سخن به میان می‌آید دامنه گسترده‌ای از فرآیندهای پیچیده آموزشی در ذهن تبادل خواهد شد. توجه به توسعه اطلاعاتی و پرداختن به آن از منظر تکنولوژیک می‌تواند راهگشای بسیاری از موانع و مشکلات آموزشی در توسعه پایدار باشد.

عصر حاضر با سیطره و انقلاب ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی امکانات فراوانی در راه تسهیل روند توسعه اطلاعاتی به خود می‌بیند؛ که بدون شک ماحصل کاربرد علمی و صحیح از آنها، دستیابی به توسعه پایدار خواهد بود.

پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT ) با توجه به گستردگی قابلیت‌ها و امکانات بالقوه‌ای که دارد، شرایط و بسترهای مناسبی را درجهت کاربردی شدن تکنولوژی در تمام شئون زندگی بشر فراهم کرده است. بهره‌گیری مناسب از این پدیده جهانی کلیه مراحل تولید، پردازش، طبقه‌بندی و انتقال اطلاعات را در کوتاه‌ترین زمان ممکن میسر می‌سازد. اغراق نیست اگر ادعا کنیم که امروزه سلامت اقتصادی ملت‌ها با سطح ‌مهارت‌های ایشان در فناوری اطلاعات و ارتباطات سنجیده می‌شود و در این میان نقش و جایگاه امر آموزش و توسعه مهارت‌های علمی و عملی بدون تردید بسیار مهم و اثر گذار در روند توسعه اطلاعاتی خواهد بود.

در این مجال دیدگاه موجود در مورد آموزش شامل کلیه فرآیند‌های تبادلی داده‌ها و اطلاعات در حجم و اشکال مختلف و با هر وسیله قابل انتقال است. به عبارت بهتر، به مساله آموزش به دور از جز نگری پرداخته شده است و مفهوم عام آن که مبتنی بر داد و ستد اطلاعاتی در بسترهای مختلف انتقال است، خواهد شد.

وقتی سخن از توسعه اطلاعاتی به میان می‌آید، جایگاه و نقش تاثیر گذار اطلاعات در روند حرکتی جامعه برای بهبود سیستم‌های تولید تا توزیع اطلاعات به خوبی احساس خواهد شد. در مباحث توسعه اطلاعاتی مدیریت نظام یافته بر روند تولید داده، پردازش داده و توزیع اطلاعات صورت می‌پذیرد و با این دیدگاه جایگاه و حق شهروندی برای زندگی در جامعه اطلاعاتی آزاد، تعریف پذیر می‌شود. در اینگونه جوامع که تعریف و نگاه معینی برموضوع هدایت اطلاعات و رشد اطلاعاتی جامعه وجود دارد، تقسیم‌بندی و مرزبندی‌های متعارف از بین می‌روند و ابزارهای تکنولوژیک در خدمت توسعه اطلاعاتی چنان فعالیت می‌کنند که همه شهروندان جامعه قادر باشند در نظام‌هایی معین و شفاف نسبت به انتخاب و کاربری اطلاعاتی مورد نظر خود اقدام کنند.

گام اساسی در راه توسعه مناسب و به روز اطلاعاتی در یک جامعه دانش مدار هماهنگی و نیاز سنجی دقیق برای تعیین اولویت‌ها و کمبودهای مورد نیاز در ساختار جامعه دانش محور است.

اگر بخواهیم کارکرد توسعه اطلاعاتی را به صورت شماتیک در یک جامعه دانایی محور مورد تحلیل و توجه قرار دهیم، بایستی به دو شاخص کمی و کیفی در توسعه اطلاعاتی بپردازیم. در واقع توسعه اطلاعاتی وقتی می‌تواند بستر های مناسب برای ایجاد یک جامعه دانش محور را فراهم کند که از نظر اطلاعاتی هم به رشد طولی جامعه کمک کند و هم در رشد عرضی جامعه موثر باشد.

به عبارت دیگر وقتی از شاخص‌های کمی در یک جامعه دانش محور صحبت می‌کنیم توجه اصلی معطوف به رشد طولی جامعه اطلاعاتی است که این آموزش‌ها می‌تواند شامل گسترش گروه‌های سنی تحت آموزش، گسترش حجم تولید اطلاعات، گسترش و تنوع درابزارها و علوم مورد آموزش و... باشد.

هنگامی هم که از شاخص‌های کیفی در توسعه اطلاعاتی یک جامعه دانش محور سخن به میان می‌آوریم، کارکرد مورد انتظار از این شاخص‌ها کمک به افزایش رشد عرضی در جامعه دانش مدار خواهد بود. از شاخص‌های آموزشی این بخش می‌توان به بالا رفتن سطح علمی، دقیق‌تر شدن امکانات و ابزارهای آموزشی، تخصصی‌تر شدن علوم آموزشی و... اشاره کرد.

مهمترین تاثیر و کارکرد چنین سیستم‌هایی که برای توسعه اطلاعاتی طراحی و تعریف می‌شوند در گام اول بازخورد مثبتی است که عاید خود این سیستم‌ها می‌شود به این صورت که هرگاه در فرآیندهای آموزشی با هدف توسعه اطلاعاتی جامعه اطلاعات با نظم سیستماتیک و به‌وسیله ابزارهای تکنولوژیک با سرعت و دقت بالا در اختیار کاربر واقعی خود قرار می‌گیرد. در واقع سطح اطلاعاتی یکی از عناصر پذیرنده اطلاعات را در سیستم بالا می‌برد و به او امکان را می‌دهد تا در سطح جدیدی که اختیار کرده، نقش منتقل کننده اطلاعات را نیز بازی کند. ایجاد این چرخه در سیستم توسعه اطلاعاتی می‌تواند هدایت درونی سیستم را نیز به عهده بگیرد و با سرعت و دقت بیشتری موجب بهینه‌سازی روند آموزش شود. این مساله با توجه به تاثیر و نقش عوامل اقتصادی در توسعه آموزش و اطلاعات در جوامع مایل به سوی دانش محور شدن می‌توان موثر باشد زیرا از حداکثر پتانسیل اطلاعاتی موجود در جامعه در این سیستم استفاده خواهد شد و نیاز به تکرارها و باز آموزی‌ها کاهش پیدا خواهد کرد.

در سیستم‌های مدیریت یافته توسعه اطلاعاتی به دلیل کارکرد و نقش با اهمیت آموزش، همیشه از نیروهای فعال در زمینه آموزش در خود سیستم استفاده می‌شود و خروج و ایستایی نیروهای آموزشی در جوامع دانش مدار دیگر لزوم و نقشی نخواهد داشت زیرا نگاه موجود به آموزشگر و ابزار آموزش یک نگاه سیستمی و به روز شده است. یعنی به صورت مداوم و زنجیروار  مابین پذیرنده‌های اطلاعات و انتقال دهنده‌های اطلاعات تبادل صورت می‌پذیرد و هیچ یک از ارکان یک جامعه دانش محور به علت قرار گرفتن در پروسه‌های آموزشی با هدف توسعه اطلاعاتی به شرایط خروج از جامعه (فرار مغز ها) و یا ایستایی آموزشی و یا از همه بدتر ایستایی فکری نخواهد رسید.      

زنان هم پیمان های توسعه پایدار – ایران (4)

توسعه پايدار بنا به تعريفي که در گزارش کميسيون جهاني محيط زيست و توسعه آمده عبارت است از " توسعه اي که نيازهاي نسل حاضر را برآورده کند، بي آنکه بر توان نسل هاي آينده براي برآورده ساختن نيازهايشان لطمه وارد سازد. فعاليت براي توسعه پايدار معنايي بسيار فراتر از دست نخورده گذاشتن منابع مادي در آمد زا يافته است در توسعه نه فقط منابع مادي بلکه منابع انساني نيز بايد نگهداري شود. فعاليت براي توسعه پايدار را نمي توان با عرصه هاي مرتبط با آن به ويژه امنيت ملي و بين المللي، حقوق بشر، اعمال انسان دوستانه و ... جدا کرد.
توسعه پايدار به دست مردم و با مشارکت آنان به وجود مي آيد. موازين بين المللي نيز مشارکت مردمي را از اصول توسعه پايدار دانسته و اين مشارکت در تمام مراحل توسعه اعم از اقتصادي، اجتماعي، اکولوژيکي و سياسي براي تضمين پايداري ضروري است. بي صلح ماندگار، از توسعه پايدار نيز نشاني نخواهد بود، بدون امنيت نمي توان براي توسعه پايدار برنامه ريزي کرد. توسعه پايدار يعني توسعه اي درونزا براي برکندن ريشه هاي محروميت و تنگدستي.
صلح و محيط زيست که در رسيدن به توسعه پايدار نقش اساسي دارند، به همه و يکايک افراد مربوط مي شود و فهماندن آن به کساني که به اسم مردم تصميم مي گيرند، همه و همه هنگامي امکان پذير است که در پرتو آموزش از گهواره تا گور براي همگان، هر شخص از توانايي تصميم گيري مستقل و آزاد برخوردار باشد.
جامعه انساني به مرحله اي از گذار تاريخي خود گام نهاده است که در تعارض ميان فعاليت هاي انساني و محدوديت هاي زيست محيطي نشان دارد. بنابراين جامعه انساني بايد الگوي نويني از توسعه را که بر مفهوم تداوم پذيري منطبق باشد شکل دهد و قواعد اخلاقي متناسب با اين توسعه را تبيين مي کند. جامعه انساني ...  راهي جز خلق شيوه هاي نوين توليد و مصرف ندارد،
آدمي بايد دريابد که نمي تواند ارباب عالم باشد و بر طبيعت سيطره يابد، بلکه صرفا ميهمان يا پشتکار با محيط زيست است و از رهگذر آموزش است که انسان بايد يادبگيرد شريک و کمک محيط زيست باشد. در دنياي کنوني که از بين بردن حقوق محيط زيست بسيار گسترده در حال انجام است، فرهنگ سازي حمايت و حفاظت از آن بر پايه و اصول توسعه پايدار بسيار مهم و ضروري است. انديشه ما بر اين است که زنان مهم ترين نقش را در رسيدن به اين اهداف دارند چرا که زنان داراي هفت وظيفه اساسي هستند که هر يک از آنها از زاويه مشخصي در راستاي توسعه پايدار نقش دارد:
خودشکوفايي فردي، اجتماعي، اشتغالي، خويشاوندي، خانه داري، همسري، مادري

ارکان توسعه پايدار
انسان، اجتماع و محيط زيست به عنوان ارکان اصلي در فرآيند توسعه پايدار حضور داشته و در ارتباط با يکديگر قرار دارند.
• انسان
• جامعه
• محيط زيست
توسعه پايدار و محيط زيست
به منظور حل مشکلات متعددي در محيط زيست، در اوايل دهه 70 شوراي اقتصادي- اجتماعي سازمان ملل متحد با عنوان اين مطلب که سلامت محيط زيست در گرو توسعه پايدار سالم مي باشد بر محل تلاقي محيط زيست و توسعه پايدار توجه و تأکيد نمود. اجلاس فونکس 1971 و اجلاس استکهلم در 1972 منجر به توجه ويژه اي به موضوع توسعه پايدارشدند. در گزارش "برانت لند" توسعه پايدار محور مناظره در باره محيط زيست شد و نهايتا در اجلاس جهاني زمين در ريو دو ژانيرو در سال 1992 و بيانه ريو و دستور کار 21 محيط زيست و توسعه پايدار به عنوان يک سيستم يکپارچه مورد توجه قرار گرفت. در اين بيانيه آمده است حفاظت از محيط زيست بخش جدانشدني توسعه پايدار است و نمي توان جداگانه آنها را مورد بررسي قرار داد. اين ديدگاه به اين امر تکيه دارد که توسعه پايدار و محيط زيست مکمل و در دراز مدت تقويت کننده يکديگرند. از آنجا که حفاظت از محيط زيست تداعي کننده حفاظت از منابع طبيعي آن است با دقت در معناي کلمه منبع به عنوان "سرچشمه، اصل، منشأ" مي توان حفاظت از منابع طبيعي را به معناي حفاظت از اصولي که در محيط طبيعي وجود دارند نيز تعبير نمود.
جنسيت و محيط زيست
زن در سنت نمادين بسياري از تمدن ها نه تنها زميني است که به گياهان و موجودات زنده هستي مي بخشد، بلکه آب نيز هست که رشد همه چيز بدان وابسته است. 
تقويت نقش مردم بومي يکي از اصول اساسي توسعه پايدار است( در فصل بيست و ششم دستور کار 21 آمده است) طبق اين اصل دولت ها به کمک سازمان هاي بين الدول بايد در تشويق ومشارکت فعالانه مردم بومي و اجتماعات آنان در مديريت منابع و استراتژي هاي حفاظت از آنان کوشش نمايند.
زنان محور توسعه پايدار 
در اصل بيستم بيانه ريو آمده است: "بانوان سهمي حياتي در نحوه بهره برداري و توسعه زيست محيطي دارند، لذا مشارکت همه جانبه آنها براي دستيابي به توسعه پايدار ضروري است."

نقش سازمان هاي غيردولتي زنان در توسعه پايدار
صندوق توسعه ملل متحد براي زنان در سال 1976 به عنوان صندوق کمک هاي داوطلبانه براي ملل متحد براي زنان تأسيس شد، با مشارکت برنامه توسعه ملل متحد در سال 1985 به سازماني مستقل بدل شده است. اين صندوق هدف هاي زير را دنبال مي کند
بهبود سطح زندگي زنان در کشورهاي رو به رشد، مشارکت آنان در تصميم گيري در برنامه هاي بزرگ توسعه و دستيابي آنها به جايگاه برابر در پرتو رشد اقتصادي و اجتماعي. به نظر اين صندوق بهترين کار، پشتيباني از سازمان هايي است که خود زنان ايجاد و اداره مي کنند. اين پشتيباني با حمايت فني و مالي مستقيم صورت مي پذيرد. اين صندوق مي کوشد تا امکانات دستيابي زنان را به آموزش حرفه اي، علمي، تکنولوژي، اعتبارات و اطلاعات افزايش دهدو به برقراري پيوند و مشارکت ميان توده زنان و نهادهاي ملي و بين المللي ياري رساند. اين گونه همياري راه را براي تنظيم برنامه هايي براي پايان دادن به هر گونه تبعيظ هموار مي سازد.
بازيافت و زنان
عادات اجتماعي خوب و بد روي توليد سرانه مؤثر است. تعليمات مذهبي مثل جلوگيري از اسراف و تبذير، قناعت، مذمت پرخوري و ... همگي در توليد سرانه زباله نقش اساسي دارند. از طرف ديگر ريخت و پاش و عدم توجه به حفظ منابع ملي منجر به افزايش ميزان توليد سرانه مواد زائد شده است.
زنان به عنوان مديران خانه مهم ترين و اصلي ترين نقش را مي توانند در مسئله بازيافت، همکاري و اجراي تفکيک زباله از مبدا داشته باشند. تفکيک زباله از مبدآ در اجراي پروژه بازيافت که زنان نقش اساسي را در آن دارند کوششي است که در صورت تداوم مي تواند دسترسي به اهداف بلندمدت را در بازيافت زباله امکان پذير سازد. بديهي است که عدم برنامه ريزي مشخص براي پايداري و تداوم طرح منجر به عدم موفقيت پروژه خواهد بود. حتي اگر کوتاه مدت زنان در تفکيک زباله در منازل همکاري کنند. از اين رو فرهنگ سازي بازيافت و آموزش هاي لازم بسيار مهم و ضروري است.
ما اعتقاد راسخ داريم مجموعه توانايي هاي لازم زنان براي استعداد علمي چيزي بي نهايت ارزشمند و ظريف و گنجينه اي نادر است و بايد چنان قطعي و علمي از آن مراقبت کرد که تمام توانايي هايشان شکوفا شود.
آموزش در عين حال که در توسعه اقتصادي نقش حساسي دارد، در ايجاد، تعريف و شکوفايي ارزش هايي که انسان را از لحاظ سياسي و اجتماعي يکپارچه و آينده نگر خواهد کرد، نيز به همان اندازه مؤثر است. تنها وقتي که هدف آموزش به روشني معين شود، جامعه مي تواند به اين نتيجه برسد که چه نوع آموزشي با توسعه پايدار آن متناسب تر است.
اگر بخواهيم حضور زنان را کارآمد و فعال در کليه بخش هاي جامعه داشته باشيم بايد براي توانمند سازي آنها برنامه ريزي علمي و عملی انجام داد
.

دیدگاهها و کاربردهای جغرافیا درزمینه توسعه پایدار و محیط زیست (5)

دولتها
در مسير دستيابي به شرايط پايداري و به ويژه در دوران گذار، وظايف گسترده اي برعهده دولتها گذاشته شد. آنها موظف شدند تا مؤلفه هاي توسعه پايدار را در تمامي سطوح برنامه ها و سياست گذاريها رعايت كنند.
دولتها، بخصوص در كشورهاي جهان سوم، قادرند در عرصه پايداري، نقشي پيشتاز برعهده گيرند. اين دولتها هستند كه قادرند قانونمنديهاي همسو با جريان توسعه پايدار، تحرك اجتماعي را درسطوح مختلف جوامع نظام مي بخشند. دولتها همچنين قادرند به صورت مستقيم و غيرمستقيم، با ايجاد شرايط مطلوب به تحرك بخش خصوصي در اين عرصه كمك كنند.
«الكساندر گرشنكرون» كه مطالعات وسيعي درباره صنعتي شدن كشورهاي اروپايي در قرن نوزدهم انجام داده نقش گسترده و همه جانبه دولتها را در اين دوران به صورت مستدل و مستند شرح داده است. او به خصوص تاكيد مي كند، «هرچه عقب ماندگي نسبي اقتصادي يك كشور بيشتر بوده است، تلاشهاي توسعه تمركز بيشتري داشته است». گرشنكرون بر اين مسئله تاكيد دارد، گرچه عامل توسعه درانقلاب صنعتي انگلستان بخش خصوصي بود، ليكن در ساير كشورهاي صنعتي شده، مسئله به گونه اي متفـاوت رخ داد. مثلاً در آلمان، بانكهاي سرمايه گذاري و در روسيه دولت تزاري اين مسئـــوليت را بــــرعهـده داشتند. 

در روند دستيابي به توسعه اي مبتني بر پايداري در جهان سوم ضرورتاً حضور فعال دولتهاي ملي، مشروط به رعايت مؤلفه هاي توسعه پايدار، نظير مشاركت سياسي و آزادي مردم در كشورهاي مربوط بايد موردتاكيد قرار گيرد.
بدون تحرك و حمايت دولتها به عنوان مهمتـــرين عامل توسعه پايدار نمي توان توسعه اي ملي، درون زا، متوازن و پايدار در جوامع جهان سوم تضمين كرد.

سازمانهاي بين المللي
سازمانهاي بين المللي به ويژه پس از جنگ جهاني دوم به دليل شرايط متحول جهان موردتوجه بسيار قرار گرفتند. همه كشورها با نظامهاي متفاوت پذيرفته بودند كه جلوگيري از ايجـاد جنگهاي جديد در گرو همكاريهاي بين المللـي است. به اين ترتيب، سازمانهاي بين المللي متعدد و متنوعي، با اهداف و وظايف مشخص، درعرصه هاي مختلف جهان شكل گرفتند و در اين ميان سازمان ملل متحد نقشي محوري داشت.
سازمان ملل متحد كه در طول دهه هاي گذشته ازطريق نهادهاي وابسته، به ويژه «برنامه توسعه سازمان ملل»
   رشد اقتصادي و توسعه را در كشورهاي جهان سوم دنبال كرده بود، در زمينه تكوين انديشه هاي جديد نيز با حضور و تحرك كارشناسان جهاني نقشي اساسي يافت.
برگزاري «اجلاس كره زمين» ازسوي سازمان ملل در سال 1992 در «ريوبرزيل» نقطه عطفي در زمين بود. مجمع عمومي سازمان ملل، در سال 1992 طي قطعنامه اي خواستار پيگيري و نظارت سازمان يافته بر اجراي مصوبات اجلاس ريو شد و به اين منظور تشكيل «هيئت مشاوره عالي رتبه توسعه پايدار» را تصويب كرد. براين اساس اين مصوبه مركز اين نهاد جديد شهر نيويورك درنظر گرفته شد.

فدريكو مايور، دبيركل وقت يونسكو، در اوايل سال 1993 دو كميسيون بين المللي تشكيل داد:
1 - «كميسيون بين المللي درزمينه تعليم و تربيت براي قرن 21» به رياست ژاك دلور (رئيس كميسيون سابق اروپا».
2 - «كميسيون جهاني در زمينه فرهنگ و توسعه» به رياست خاوير پرزدكوئيار (دبيركل سابق سازمان ملل). «مايور»
تشكيل اين كميسيونها را رسماً در «سمپوزيوم نقش سازمان ملل در قرن بيست و يكم» در سخنراني خود تحت عنوان «ظرفيت سازي براي توسعه پايدار» كه در فوريه 1993 در توكيو برگزار شد اعلام كرد.

يونسكو، گذشته از كميسيونهاي يادشده، به اقدامات خود در زمينه مطالعه براي تامين آب شيريــن اقيانوس شناسي و ازقبيل در پرتو چشم انداز نو تحرك دوباره بخشيد.
عـلاوه بــــر يــونسكو، ساير نهادهاي بين المللي وابسته به سازمان ملل نيز در زمينه ماموريت خود وظيفه يافتند تا بر پايه مفروضات توسعه پايدار، تحرك دوباره اي را در چارچوب وظايف و ماموريت خود ايجاد كنند.
آنچه اهميت دارد تنوع و فراواني پژوهشها و بررسيهاي پيرامون توسعه پايدار است. سازمانهاي بين المللي، هريك به فراخور، مسئله را از زاويه هايي موردمطالعه و تحليل قرار داده اند. سازمانهاي بين المللي، به عنوان يكي از مهمترين عاملان دراين گستره، به صورت خاص موردتاكيد قرار گرفته اند. نهادها و سازمانهاي بين المللي با چشم اندازي به دنياي آينده كه در پرتو روند جهاني شدن نقش آنها تعيين كنندگي بيشتري خواهد داشت، در عرصه ظرفيت سازي براي چالش نوين تحرك دوباره اي را برنامه ريزي كرده اند.
سازمانهاي غيردولتي
تحرك سازمانهاي غيردولتي در سطوح محلي، ملي و بين المللي از ويژگيهاي دوران جديد است. اين تشكلهاي داوطلبانه مردمي كه با تنوع در شكل، سطح، تخصص و ازاين قبيل به صورت مستقل فعاليت مي كنند، به عنوان پاسخي مسئولانه ازطرف مردم با مشاركت در عرصـه هاي حيات اجتماعي، به تحرك در زمينه هاي مختلف دامن مي زنند.
سازمانهاي غيردولتي، در شكل دهي و تحقق دموكراسي مشاركتي، نقشي حياتي برعهده دارند. اين سازمانها، به جهت آزادبودن از قيدوبندهاي فعاليتهاي رسمي زمينه هاي بسيار مساعدي براي مشاركت در مناظره توسعه پايدار يافته اند. اين سازمانهاي مردمي كه در همه سطوح بين المللي، ملي و محليفعاليت مي كنند، قادرند در شبكه اي گسترده ارتباط وسيع و متنوع خود را سامان دهند.
هركسي در هر سطحي درجهان ناگزير از اتخاذ تصميم هايي است و لذا همزمان، هم از اطلاعات استفاده مي كند و هم به توليد اطلاعات مي پردازد. در سطح كشورها براي آنكــه تصميم سازان و عامه مردم بتوانند تصميم هاي مناسب اتخاذ كنند، ضرورتاً بايد به اطلاعات دقيق و سريع دسترسي داشته باشند، درحالي كه در بسيـــاري از كشـورها عملاً داده هاي موردنياز براي تصميم گيري دراختيار نيست.
در پاسخ به همين نياز حياتي كه يونسكو و بسياري از نهادهاي فرهنگي ديگر درجهان همت خود را متوجه بسط و گسترش «جامعه اطلاعاتي» كرده اند.
ارتباط مستقيم و بدون واسطه «گروههاي شهروندي داوطلب» با مردم در جوامع مختلف يكي از ويژگيهايي است كه در اعتلاي سطح آگاهيهاي مردم نقش ممتازي برعهده داشته است. سازمانهاي غيردولتي اينك به واقعيتي غيرقابل انكار تبديل شده اند و از اين جهت روز به روز بر دامنه تنوع و گستردگي آنها افزوده مي شود. براي مثال در «اجلاس كره زمين» در برزيل در سال 1992 علاوه بر حضور نمايندگان رسمي 176 كشور جهان شاهد مشاركت بيش از 1500 سازمان غيردولتي هستيم و اين روند با شتابي به مراتب بيشتر در گردهمايي ديگر جهاني در واپسين سالهاي قرن بيستم تكرار شده است.
سازمانهاي غيردولتي به جهت توانمندي بالقوه و بالفعل خود و نيز به دليل پويايي و وسعت و گوناگوني مباحث و مسائل مطرح در توسعه پايدار در اين زمينه مناظره اعتبار و منزلت ممتازي يافته اند. به نظر مي رسد عرصه پوياي توسعه پايدار، به دليل ابتكارات و امكانات گسترده اي كه اين گروهها و سازمانها، خلق كرده اند، به ظرفيتهاي جديدي دست يافته است. اين سازمانها به خصوص به مدد اين امكانات توانسته اند با خارج شدن از انحصار دولتها و حتي نهادهاي بين المللي و بين الدولي تداوم حيات خود را به صورت مستقل در واپسين سالهاي هزاره دوم تثبيت و درنتيجه كارآمدي خود را در طلوع هزاره سوم تضمين كنند.

اهميت ذخاير ژنتيك گياهي و دانش بومي مربوط به گياهان، در توسعه پايدار   (6)

چكيده:

                 ذخاير ژنتيك گياهي به عنوان گنجينه‌اي گرانبها در دست بشر و در خدمت نيازهاي او مي‌باشد. برخي از اين ذخاير بصورت طبيعي و وحشي وجود داشته و برخي با دستكاري انساني طي هزاران سال شكل گرفته‌اند. اطلاعاتي كه انسان در خصوص كاربردها و مصارف گياهان، نحوه يا مكان و زمان جمع‌آوري آنها و يا روش‌‌هاي كشت و توليد زراعي آنها طي اعصار و قرون در مناطق مختلف جهان كسب كرده نيز گنجينه‌اي پر ارزش را به وجود آورده است. ويژگيهاي دانش بومي آنرا دانشي سازگارتر نسبت به محيط و جامعه‌گراتر از دانش هاي كلاسيك و نوين معرفي مي‌كند و مي‌تواند آنرا در خدمت توسعه پايدار قرار دهد. نگرشي واقع بينانه در به كارگيري ذخاير ژنتيك نه تنها تضادي بين دانش نوين و دانش بومي نشان نمي‌دهدبلكه دانش بومي در خصوص گياهان را ابزار و زمينه‌اي اساسي در خدمت تكنولوژي زيستي و در نهايت در خدمت توسعه پايدار معرفي مي‌كند. به دلايل متعددي دانش بومي در زمينه گياهان در مخاطره و به سرعت رو به زوال است و اهتمامي اساسي براي حفاظت از آن لازم است.

مقدمه:

                 رشد و توسعه علم و تكنولوژي در سده‌هاي اخير همچون تيغي دودم زندگي بشر را تحت تاثير خود قرار داد. دستاوردهاي مثبت علم و تكنولوژي در سايه كنترل بيماريها و افزايش بهداشت و سلامت عمومي منجربه كاهش مرگ و مير گرديد و امكان افزايش بي‌سابقه جمعيت در جهان را فراهم ساخت، به نحوي كه تنها در قرن بيستم جمعيت جهان بيش از سه برابر شد، فشارهاي جمعيتي همراه با تغييردر الگوهاي مصرف و شيوه‌هاي زندگي بشري، مسائل حادي را در سطح كره زمين ايجاد كرد. هجوم بي‌سابقه به منابع تجديد پذير و تجديد‌ناپذير براي ارتزاق اين جمعيت و برآورده‌سازي نيازهاي روبه تزايدجامعه بشري، تغييراتي اساسي در سطح كره زمين ايجاد نمود و نگراني‌هايي در سطح بين‌المللي برانگيخت. غارت منابع كره زمين در عرصه‌هاي مختلف شامل ذخاير زيستي و به مخاطره افتادن گونه‌هاي مختلف گياهي و جانوري نيز گرديد. اهميت حفاظت از ذخاير ژنتيك گياهي و جانوري موضوعي بود كه در اواسط قرن بيستم بطور جدي مورد توجه قرار گرفت. اما آنچه كه خيلي دير مورد توجه قرار گرفت لزوم حفاظت و ثبت دانش بومي در خصوص اين ذخاير بود. دانشي كه در طي قرن‌ها جمع‌آوري شد به شدت روبه نابودي رفت و بسياري از زمينه‌هاي آن محو و نابود گرديد. در اين مقاله توجه تو‌أم به حفاظت از ذخاير ژنتيك گياهي همراه با دانش بومي كه در خصوص گياهان وجود دارد مورد بررسي و تاكيد قرار مي‌گيرد و سعي در تبيين اهميت ثبت و حفاظت اين اطلاعات و دانش‌ها و بهره‌گيري به موقع و مناسب از آنها دارد.

اهميت ذخاير ژنتيك در بحث پايداري:

                 طي نشستي جهاني در سال 1987 در خصوص توسعه و محيط زيست «توسعه پايدار» تعريف شد. در اين تعريف توسعه پايدار: «راهبردي براي تامين نيازهاي كنوني بشر، بدن اينكه براي نسل‌هاي آينده مشكلاتي ايجاد شود»، عنوان شد. موضوعات اساسي در بحث پايداري شامل پنج محور اساسي: سياست و مديريت، انرژي و نهاده‌ها، منابع ژنتيك، اقليم، آب و خاك است. در پنج محوري كه ذكر شد يكي از موضوعات اساسي ذخاير ژنتيك مي‌باشد كه شامل شناسائي ذخاير ژنتيك، ارزيابي و سنجش آنها و استفاده از آنهاست.

                 ژنتيك گياهي به عنوان بخش مشخصي از تنوع زيستي در‌بردارنده مواد ژنتيكي است كه در اشكال اوليه و گونه‌هاي وحشي، واريته‌هاي بومي و سنتي و كولتوارهاي جديدوجود دارد. منابع ژنتيك گياه منابعي را براي معيشت انسان اعم از تهيه غذا، چراي دام، تهيه سوخت‌، تهيه الياف، تهيه جان پناه، تهيه دارو و بسياري از مايحتاج ديگر انسان فراهم مي‌كند. برآوردشده كه 300 تا 500 هزار گونه اصلي گياهي وجود دارد كه تقريباً 250 هزار گونه آن شناخته يا توصيف شده است. حدود 30 هزار از گونه‌ها خوراكي است كه حدود 7 هزار از آنها در طي تاريخ بشر مورد استفاده قرار گرفته. افزايش شمار گونه‌هايي كه پرورش آنها ممكن است براي نيازهاي انساني اعم از تغذيه، خوراك دام، تهيه سوخت و در صنعت كاربرد داشته باشند، از جمله مواردي است كه اهميت حياتي دارد. اين كار مي‌تواند با شناسائي گونه‌ها، آزمايش بر روي آنها، سازگار نمودن و پرورش آنها صورت گيرد(1). شناخت و ثبت دانش بومي در خصوص گونه‌هاي مختلف گياهي، ويژگي‌ها و كاربردهاي آنها در قسمتهاي مختلف دنيا مي‌تواند از به هدر رفتن دانشي كه طي اعصار و قرون كسب شده جلوگيري كند و در اقدام در زمينه معرفي گياهان جديد براي بهره برداري موثر واقع شود.

                 معرفي گياهان جديد براي بهره‌برداري‌هاي مختلف منجر به بهبود وضعيت بيولوژيكي زيست محيطي، خاك، آب، پوشش گياهي و چشم اندازها مي‌شود. اين امر با افزايش تنوع زيستي به منظور تعويض سيستم‌هاي توليد تك كشتي كنوني مي‌تواند ممكن شود.توسعه و پيشرفت بيوتكنولوژي و تكنولوژي ژن مي‌تواند فرصت‌هاي جديدي برا ي حمايت گياهاني كه بطور سنتي از قديم كشت مي‌شوند ايجاد كند. اين امر به ويژه با پيشرفت در زمينه كولتيوارهاي جديد مقاوم و كولتيوارهايي است كه برخي ويژگيها و خصوصيات مورد نياز انسان از نظر تغذيه، خوراك دام و غيره در آنها تقويت مي‌شود و يا از نظر توليد برخي تركيبات شيميايي و بيوشيميايي كه در آنها موجود است.

پيشبرد پايداري و افزايش بازده محصولات مختلف مربوط به اثرات متقابل و عملكرد تعداد زيادي از ژنهاست(بوشتينگ1997). براي دستيابي به اين مفهوم لازم است تحقيقات ويژه‌اي در زمينه‌هاي ذيل صورت گيرد:

-                     افزايش كارآئي فتوسنتز

-                      بهبود كارآئي مواد مغذي و آب (با توسعه كولتوارهاي كم توقع)

-                      تغيير در مكانيسم نقل و انتقال مواد غذايي در درون گياهان

مطالعات زيادي كه در خصوص گياهان، از انواع وحشي، انواع قديمي، ميانه و ژنوتيپ‌هاي جديد غلات صورت گرفته نشان داده است كه واريته‌هاي جديد بازده بيشتري نسبت به واريته‌هاي قديمي دارند و بازدهي بيشتري از نظر مصرف مواد مغذي دارند. محتمل به نظر مي‌رسد كه برنامه خاصي براي كشت كولتيوارهاي كم توقع موفقيت آميز باشد. كولتيوارهاي اصلاح شده‌اي كه كم توقع‌اند نهاده كمتري را نيز طلب مي‌كنند و از اين رو در حفاظت محيط زيست موثر واقع مي‌شوند.(ال بسام 1997)

دانش بومي و رويكرد توسعه پايدار:

                 دانش بومي به مجموعه باورها، ارزشها، ابزار، روشها و تجربيات هر قوم گفته مي‌شودكه در اثر ارتباط آن قوم با محيط پيرامون پديد مي‌آيد. دانش بومي به تدريج و در طول ساليان دراز پديد آمده و سينه به سينه و به شيوه‌هاي گوناگون از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شود. دانش بومي قابل دسترس، ارزان، كارامد، كل نگر، شفاهي، پويا، زمان آزموده و سازگاري با محيط و طبيعت تعريف مي‌شود(2). دانش بومي در زمينه گياهان، اعم از گياهان كشت شده و يا گياهاني كه بطور وحشي در طبيعت يافت مي‌شوند خود داراي چندين جنبه قابل توجه است:

-                     دانش بومي در زمينه گياهان در طي اعصار و قرون گردآوري شده

-                      گياهان زراعي با روش‌هاي بومي گرد‌آوري شده، كشت و ارزيابي شده‌اند.

-                      خواص گياهان و كاربردهاي متنوعي كه قسمتهاي مختلف گياه دارد به تجربه گرد‌آوري و مورد سنجش قرار گرفته است.

-         محيط‌هاي مناسب كشت گياهان و يا محيط‌هاي مناسبي كه امكان رشد خودروي گياهان در آنها وجود دارد، در محيط‌هاي بومي مورد شناسائي قرار گرفته.

-                      گياهان زراعي در طول زمان و با توجه به شرايط واقع‌بينانه محيطي و اجتماعي و اقتصادي به‌زراعي و اصلاح شده‌اند.

-          به رغم همه زحمتي كه مردم براي كسب دانش بومي صرف كرده و با وجود همه ارزشهاي فراواني كه دارد، دانش بومي دانشي شفاهي است و بطور معمول و متداول در روشهاي جديد و علمي ثبت و ضبط نمي‌شود و در نهايت بايد گفت، دانش بومي تحت تاثير عوامل مختلف و شرايط جديد غالباً ناديده گرفته شده و رو‌به نابودي رفته است.

دانش بومي با توجه به اينكه در زمان طولاني و در شرايط محيطي و غالباً با ديدگاههاي توده مردم شكل گرفته و هدايت شده، لذا از جهات مختلف با اصول پايداري منطبق است. دانشي كه بدين طريق شكل گرفته ميتواند حداكثر تطابق را با محيط زيست داشته باشد. با توجه به اينكه تنها نخبگان جامعه و صاحبان سرمايه نيستند كه اين دانش را ساخته، ارزيابي، هدايت و حفظ كرده‌اند، لذا اصولاً مي‌بايد تطابق بيشتري با خواست‌هاي توده مردم داشته باشد.افزايش شمار درخواست ثبت اختراع براي كولتيوارهاي اصلاح شده بخصوص كولتيوارهايي كه از طريق انتقال ژن توليد شده‌اند اثرات منفي در تحقق استراتژي «غذا براي همه» دارد. اين امر اختلاف بين افراد جامعه بشري و اختلاف بين شمال و جنوب را افزايش مي‌دهد. اين امري است كه در دانش بومي و دستاوردهاي آن سابقه ندارد و به طور خلاصه ميتوان دانش بومي را دانشي جامعه‌مدار قلمداد نمود كه اين ويژگي نيز تطابق آنرا با توسعه پايدار تقويت مي‌كند.

آيا دانش بومي و دانش هاي نوين در تضاد قرار دارند؟

اگر چه پاره‌اي تفاوتهاي ماهوي بين اصول، روش‌ها و اهداف دانش نوين و دانش بومي وجود دارد وليكن نكات مشترك بسياري نيز بين آنها موجود است. به واقع دانش بومي در بسياري از زمينه‌ها زادگاهي براي دانش نوين فراهم ساخته است. به عنوان نمونه در زمينه توليد دارو، بنا به اظهار سازمان بهداشت جهاني 25 درصد از داروهاي متداول كنوني داراي منشاء گياهي هستند و بنا به گزارش همين سازمان 74 درصد از داروهاي گياهي كه به شكل جديد استفاده مي‌شوند شناخت اثرات دارويي شان به طور سنتي و از قديم صورت گرفته است(3).

منابع ژنتيك گياهي منبعي را براي توليد كولتيوارهاي جديد فراهم مي‌كند، چه از گياهاني كه به طور سنتي و از قبل پرورش مي‌يابند و چه از طريق روش‌هاي بيوتكنولوژي اين منابع ذخايري از قابليت سازگاري ژنتيكي‌اند كه در مقابل عوامل مضر بالقوه‌اي كه در طبيعت وجود دارند مقاومت نشان مي‌دهند و يا مي‌توانند جهت تغييرات اقتصادي در گياهان به كار آيند. اگر چه امكانات تكنولوژي زيستي و ساير علوم مرتبط كنوني در زماني بسيار كوتاه‌تر شناسايي خواص ژنتيكي و حتي تغيير در آنها را مقدور ساخته است وليكن تعدد بسيار زياد گونه‌ها و محيط‌هاي طبيعي زيستي متفاوت از يكسو و محدوديت امكانات اقتصادي، تخصصي و نيروي انساني براي اينگونه بررسي‌ها، در مورد طيف گسترده‌اي از گونه‌ها و نژادها،‌ لزوم بهره‌گيري از دانش بومي در اين زمينه را خاطر نشان مي‌سازد، به عبارت ديگر در اينجا دانش بومي در خدمت تكنولوژي زيستي قرار مي‌گيرد و حاصل اين تلفيق مي‌تواند تسريع در امور و به حداقل رساندن هزينه‌ها را در برداشته باشد.

مخاطراتي كه دانش بومي گياهي با آن مواجه است:

دانش بومي در بسياري از موارد ناديده گرفته مي‌شود. پاره‌اي ديدگاههاي افراطي در اين امر مؤثر واقع شده‌‌اند. عده‌اي آنرا جوابگوي تمامي نيازهاي بشري و عده‌اي آنرا عاري از هر گونه فايده و كاربرد در زمان حاضر مي‌دانند. سرعت پيشرفت‌هاي بشري به ويژه در قرون نوزده و بيست به حدي بود كه برخي ديدگاههايي كه دانش بومي را بي فايده مي‌دانستند شدت گرفت.

توجه بيش از حد به برخي محصولات و گياهان موجب غفلت از گياهان ديگر و دانش بومي مربوط به آنها گرديده. از بين 300 تا 500 هزار گونة اصلي گياهي، حدود 30 هزار از آنها خوردني ذكر شده كه حدود 7 هزار مورد آنها از طريق كشت يا جمع آوري جهت خوراك در طي تاريخ بشر استفاده شده. امروز تنها 30 محصول گياهي 90% از كالري مورد نياز بشر را تأمين مي‌كنند (برنج 26%، گندم 23%، ذرت 7%، ارزن و سورگوم 4% …)(4)

دانش بومي گياهان، اعم از گياهاني كه زراعت مي‌شوند و يا گياهاني كه به طور وحشي در طبيعت موجوداند، با تغيير مختصري در روش‌هاي زندگي، الگوهاي بهره‌برداري و امثال آن به راحتي از بين مي‌روند و بازگشت به آنها و استفادة مجدد از آنها به دليل مكتوب نبودن دانش بومي مقدور نيست.

مشارکت  (7)

حضـــور آگاهانه مردم در صحنه سياسي به ويژه در سالهاي اخير، به عنوان يكي از شاخصه هاي اصلي توسعه پايدار موردتاكيد قرار گرفته است. در جوامع دموكراتيك، سياست عمومي علي القاعده پاسخي به درخواست مردم است و در اين شرايط است كه هوشياري عمومي و درك ضرورتها و لوازم پايــــداري روند قانونمند و با ثباتي به خود مي گيرد.
يونسكو طي گزارشي براي قرن بيست و يكم، توسعه پايدار مستلزم «گذار از عضويت فردگرايانه در جامعه به مشاركت دموكراتيك مردم در صحنـــه» تلقـي كرده است (
UNESCO, 1996:13) . براين اساس، توسعه پايدار، بدون برخورداري از كاركردهايي درجهت تعميق مشاركت دمــــوكراتيك دست يافتني نخواهدبود.
«جان برومن» دركتاب توسعه مردمي معضلات زيست محيطي جهان و به ويژه جهان سوم را در بحران مربوط به «مشاركت سياسي» را مردم جستجو مي كند. او بر اين اعتقاد است كه بحــران نخست بدون توجه به بحران دوم راه حلي نخــواهد داشت. او، با اين مقدمه، نتيجــــه مـــي گيرد، «پايداري و بسط آن علي القاعده اصولاً سياسي است».(
BROHMAN, 1996:313,20)
شايان توجه آنكه در مناظره توسعه پايدار به تدريج بر اهميت و منزلت سياست كه از آغاز در پروژه توسعه عنصري فرعي و تبعي تلقي شده بود، افزوده شد. تا اينكه در پرتو اين تحليلها به يكي از اركان مناظره تبديل شد.
برومن، با تاكيد بر نقش اقشار مختلف در عرصه توسعه پايدار، به ويژه بر تعيين كنندگي مشاركت افراد بومي در اين عرصه اصرار دارد. به گونه اي كه در كتاب خود مي نويسد: «بدون حضور بوميان توسعه پايدار احتمال موفقيت خود را از دست خواهد داد».
«آمارتياسين» پژوهشگـــــر برجسته هندي الاصل و برنده جايزه نوبل اقتصاد در سال 1998 به ويژه به صورتي پرشور از اين نگرش دفاع مي كند. او معتقد است كه «اقتصاد خوب بدون دموكراسي واقعي امكان پذير نيست». (سن 5:1998) «سن» بخصوص نظريه متداولي كه كمبود غذا را مهمترين عامل قحطي مي داند، زير سوال برده است و بر اساس مطالعات جامع خود در مناطق مختلف جهان قاطعانه معتقد است كه «بلاهايي نظير قحطي، به كمبود غذا ربطي ندارد، بلكه برآمده از سوءمديريت حاكمان كشورها است». (نصيرپور 37:1998)
«سن» در اكتبر 1998 طي مقاله اي در روزنامه لوموند نوشت، «تعهد عملي به تامين آزاديهاي مختلف و حقوق اساسي جوامع در جلوگيري از فجايع اقتصادي چون گرسنگي بسيار موثر است». و درواقع «يكي از مشخصات برجسته در تاريخچه دردناك قحطي در اين نكته نهفته است كه در هيچ كشوري با دولتي از نوع دموكراتيك و مطبوعات آزاد هرگز گرسنگي به وجود نيامده است. قحطي ها، همواره در پادشاهي هاي گذشته، جوامع اقتدارگراي امروز، جوامع قبيله اي ابتدايي، ديكتاتوريهاي تكنوكرات امروزي اداره شده تحت امر امپرياليست هاي شمالي و نيز در كشورهاي تازه به استقلال رسيده جنوب كه با حكام خودكامه و يا دولتهاي تك حزبي و فاقد تساهل ظهور كرده اند، گرسنگي هرگز در كشورهـاي مستقل كه انتخابات منظم برگزار مي كنند، داراي احزاب مخالف و انتقادكننده از دولت هستند و يا روزنامه هايي در آن فعالند كه آزادانه به كار تحقيقات مي پردازند و همچنين قادرند خردمندانه بودن و نبودن راهبردهاي دولت را به زير سوال ببرند، بي آنكه با خطر سانسور كلي مواجه شوند، ديده نشده است».
«سن» بر اين باور است كه «به لطف يك اراده سياسي محكم» جلوگيري از قحطي
كاملاً امكان پذير است. وقتي از «سن» سوال مي شود با اين اوصاف چرا ميليونها تن از مردم همچنان از گرسنگي مي ميرند؟ او مي گويد «جواب اين پرسش ساده است، زيرا دولتها دموكراتيك نيستند».
به هر صورت «آمارتياسن» نظريه پردازي است كه در سالهاي اخير پژوهشهاي علمي اش با استقبال وسيع انديشمندان جهان مواجه شده است. او در مطالعات گسترده خود، در كشورهاي مختلف هرچند غالباً رابطه فقر و مردم سالاري را موردبررسي و مداقه قرار داده است، ليكن اصولاً نبود دموكراسي و مشاركت آگاهانه مردم را علت اصلي بسياري از نابسامانيهاي كشورها تلقي مي كند. مثلاً افزايش قتل نوزادان دختر درچين را واكنشي به سياستهاي اجباري تك فرزندي تلقي مي كند و مي نويسد: «اين فجايع ناشي از بسته بودن جامعه اي است كه در آن كاهش زاد و ولد بدون هيچ بحث آزاد متمدنانه اي درباره نيازهاي شخصـــي و اقتصـادي به دست مي آيد». (سن 56:1998)
انديشه و آراي انديشمنداني چون «سن» عرصه هاي نويني را فراراه توسعه درجهان آينده گشوده و از اين رو بازتابهاي گسترده اي به دنبال داشته است.
يونسكو، به اعتبار ماموريت جهاني خود در زمينه گسترش فرهنگ به استناد كميت و كيفيت انتشارات خود در اين عرصه به صورت موثر و با تحرك در اين مناظره وارد شده است و به اشكال مختلف حياتي بودن عنصر مشاركت سياسي و نقش آفريني مردم در سرنوشت خود دموكراسي را موردتوجه قرار داده است.
در اين گزارشها، از هوشياري عمومي و تفاهم به عنوان مهمترين ضرورت در مسير نيل به توسعه پايدار ياد مي شود و عمل آگاهانه مردم در جوامع مختلف و حضور فعال آنها در اين عـــرصـــه به صورت اصولي منوط به بهره مندي جوامع از دموكراسي عنوان مي شود. باتوجه به اين مفروضات، نتيجه گرفته مي شود كه «هرگونه پيشرفت در اين زمينه مستلزم مشاركت فعال، بسيج عمومي و ارتقاي سطح آگاهيهاي مردمي است».
يونسكو به ويژه، در مسير تحرك بخشيدن به حضور آگاهانه مردم در صحنه ها، بر نقش كارساز عامل ارتباطات تاكيد دارد و براي آنكه مردم سرنوشت شان را دردستهاي خود گيرند، اتخاذ راهبرد ارتباطي مشخص را ضروري و غيرقابل اجتناب تلقي مي كند.(
UNESCO
, 1997:17/18123
حضـور و مشاركت قانونمند مردم در صحنه هاي اجتماعي و سياسي كشورها، هر روز بيش از پيش موردتوجه قرار مي گيرد و جدا از همه مسائل ديگري كه دموكراسي را به عنوان ضرورتي غيرقابل انكار در دنياي كنوني موردتاكيد قرار مي دهد، اصولاً در چشم انداز آينـده و درجهاني كه در پيش است، فكر توسعه اي بدون دموكراسي معقول و ممكن نخواهدبود.
گفتني است كه برخي از انديشمندان نظير «كارمن» به ويژه در سالهاي اخير، با نقد تجارب ناموفق حدود نيم قرن تلاش براي رسيدن به توسعه درجهان سوم به اين نتيجه رسيده اند كه «پروژه توسعه شكست خورده است، زيرا بيرون از مشاركت مردم، نگاه داشته شده بود» حال آنكه اين پروژه به نام آنان آغاز شد و قرار بود براي مردم رفاه و آزادي به ارمغان آورد. مي توان با گزارش همسايگي جهاني ما هم داستان شد كه «قدرت جمعي مردم براي شكل دادن به آينده اكنون پيش از هر زمان ديگر ضروري و كارساز است. به تحرك درآوردن اين قدرت براي ايجاد زندگي امن تر، دموكراتيك تر و پايدارتر در قرن بيست و يكم مهمترين چالش فراراه اين نسل است.

عاملان توسعه پايدار
توسعه پايدار كه به دليل جامعيت مباحث و اقبال گسترده در آخرين سالهاي قرن بيستم به بالنده ترين مناظره جهاني تبديل شد. برمبناي بسياري از تحليلها و نظريه ها چالش محوري قرن بيست و يكم خواهدبود.
در اين چالش نوين، انسان مركز توجه قرار گرفته است و هر آنچه حيات، بقا و آزادي او را موردتهديد قرار دهد، مردود شناخته شده است. در دوران جديد، در پرتو قدرت رسانه ها و گستردگي شبكه هاي ارتباطي، به رغم دستكاريهاي متنوع خبري و با افزايش و تنوع دسترسي ها به اطلاعات، بعد مسافت و فاصله بين ملتها كوتاهتر شده است. بديهي است جهاني كه تا اين حد «كوچك» شده است، تبعيضهايي تا اين حد گسترده را برنمي تابد.
ورود بــه عصر جديد، بدون نگاهي انساني تر، متوازن تر و بخصوص بدون اتكا به اصول پايداري نه فقط در كلام كه درعمل نيز ميسر نخواهدبود. تحقق اين آرمانها، علاوه بر اراده هاي قاطع و آگاهانه، «عاملاني» را طلب مي كرد تا از رهگذر تلاش آنها اين اهداف جامه عمل بپوشند.
بدون آگاهي ملتها و آحاد مردم دستيابي به اين آرمان متصور نبود، لذا از آغاز بخش قابل ملاحظه اي از تلاش در اين مسير جهت داده شد. مسئله زمينه سازي براي تحرك زن و مرد، جوان و پير و حتي كودكان در سراسر جهان بود و داعيه اينكه بدون اين آگاهيها توسعه پايدار نيز راه به جايي نخواهدبرد.
بر بنيان اين برنامه ها، دولتها، سازمانهاي بين المللي و نهادهاي بين الدولي مسئوليتهاي گسترده اي برعهده گرفتند، اما آنچه در اين عرصه جديد جاذبه اي فوق العاده يافته بود، «سازمانهاي غيردولتي» بود كه برآمده از ضرورتهاي عصر جديد بود و دراين فضاي متحول، با درآميختن با اهداف چالش نوين، ظرفیتهایوسيعي براي پايداري خلق كرد.

گزارش رتبه بندي شکاف بین مردان وزنان درسال سال 2006 : (8)

رتبه 108 از ميان 115 کشور جهان براي ايران

 یکی از اصول عمده در توسعه پایدار فرصتهای برابر برای آحادجامعه و ازجمله دربین زنان و مردان است این امربه عنوان یکی ازشاخصهای کلی توسعه ومقایسه بین کشورهانیزهست.

«گزارش شکاف زن ومرد سال 2006 که توسط مجمع جهاني اقتصاد تدوين شده است ، يکي از مهمترين و کاربردي ترين گزارشهاي جهاني است که تلاش کرده با بررسي وضعيت 115 کشور جهان ، به تشخيص سطوح نابرابري بين زنان و مردان دست يابد و با اين روش ، مجموعه راه حلهاي مناسبي را براي کم کردن شکاف بين زنان و مردان ، به برنامه ريزان ، سياستگذاران و دولتها ارائه دهد .»

منابع:

 1 - بر گرفته از:

http://www.cloudysky.ir/page/viewtopic.php?lang=fa&part=article&id=495

 

2-  ازسایت توسعه پایداربه مثابه آزادی از مقاله آقای محمودداوران :

http://qazvinngo.blogfa.com/post-95.aspx

 3 - بر گرفته از:

http://www.kazeroon.net/goonagoon/amoozesh.htm

 4 - بر گرفته از

http://www.moalemrc.com/Articlesview.asp?key=7

5- بر گرفته از:

http://hr-vojdani.blogfa.com/cat-2.aspx

6- به نقل از: حميد‌رضا وجداني-عضو هيئت علمي مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان همدان

E-mail Address:  hrvojdani@yahoo.com

7- بر گرفته از:

http://hr-vojdani.blogfa.com/cat-2.aspx

8- به نقل از:

 http://www.ayandehnegar.org/g_1.php?news_id=3377

 

http://gmj.ut.ac.ir/maghale.aspx?id=38

 

 

 - برنامه  روزانه ی سفر آموزشی جوانان به آمريکا  (به زبان سوئدی) »»»»

 - برنامه  روزانه ی سفر آموزشی جوانان به آمريکا  (به زبان انگليسی) »»»»

- Studieresans dagsprogram (preliminär) »»»»»

- Study and cultural journey daily program (provisional) »»»»»

 

اطلاعيه شماره - «شب نشينی» و «گفتگو»  پيرامون برنامه مسافرت جوانان به آمريکا   »»»»

- Inbjudan till samkväm/information  »»»»»

 

اطلاعيه شماره - سفر آموزشی جوانان به آمريکا   »»»»

 

اطلاعيه شماره 1  - سفر آموزشی جوانان به آمريکا   »»»»

- En lärorik studieresa till Amerika »»»»»

فرم ويژه دانش آموزان

-  تقاضای شرکت  در سفر آموزشی به سازمان ملل، آمريکا !   »»»»»

- Ansökan; studieresa till Förenta Nationerna (FN) »»»»»

فرم ويژه جوانان عضو انجمنها

- تقاضای شرکت در سفر آموزشی به سازمان ملل!  »»»»

 

- Ansökan; studieresa till Förenta Nationerna (FN)  (för ungdomsmedlemmar) »»»»»

- دعوت از همسفران و ... »»»» 

- Inbjudan till medresenärer... »»»»»

- دعوت به شرکت در نظرخواهی!   »»»» 

- Opinionsundersökning »»»»»

 

 

 

 

 

کانون

IKFC

Iranska Kulturforskningens Center

کانون پژوهش فرهنگ ايران »»» 

 

 

کتابخانه

»»»

 

The Hjällbo's Cultural Network

The Hjällbo Cultural Network

شبکه فرهنگی يئلبو

 

 

 

 

 

Några bilder av IKFC:s aktiviteter

گزارش‌های تصويری از فعاليتهای فرهنگی و اجتماعی کانون ! »»»

 

 

Rapporter av IKFC:s aktiviteter i 2003

     گزارش کوتاه از فعاليت  کانونپژوهش در سال 2003  

 

 

 

Kulturnytt i ...

خبرفرهنگی از ...

 يوته بوری »»»

 اروپا  »»»

 ايران »»»

 

 

شبکه فرهنگي ايرانيان اتحاديه اروپا، ( EUCN نهادی است غير انتفاعی و متشكل  از انجمن ها و كانونهای باورمند به دمکراسی، آزادی و منشور جهانی حقوق بشر ؛  كه در زمينه های فرهنگی، اجتماعی و حقوق بشر در كشورهای اتحاديه اروپا فعاليت دارند.  اولين نشست EUCN در تابستان 2001 برگزار شد. و  اساسنامه و اهداف آن پس از يک سال گفتگو و تبادل نظر ؛  در نشست عمومی  تاريخ 29 تا 31 ژوئيه 2002 در يون شوپينگ - سوئد؛با شرکت نمايندگان تعداد زيادی از انجمن های ايرانی از کشورهای:  آلمان؛ اطريش؛ ايتاليا؛ انگلستان؛ دانمارک؛ سوئد؛ نروژ ؛ هلند و ... ؛ بررسی و تصويب شده است.  از جمله اهداف   EUCN - شناخت و دستيابی به علايق و نقطه نظرهای مشترک ؛ تبادل تجربه، اطلاعات و دانش  و گسترش همکاری بين انجمن های فعال در کشورهای  اتحادیه اروپا و دفاع از حقوق بشر، آزادی و دمکراسی  می باشد

Copyright © 2003 IKFC. - All rights reserverad. Contact:IKFC

 | Länkar|Svenska تابلو اعلانات|  گفتگو | بايگانی| پيوندها |صفحه نخست