The EU's Cultural Network - Iranians

The EU:s Cultural Network - Iranians     شبکه فرهنگی ايرانيان اروپا 

                                                                      

   شبکه فرهنگي ايرانيان اتحاديه اروپا، ( EUCN نهادی است غير انتفاعی و متشكل  از انجمن ها و كانونهای باورمند به دمکراسی، آزادی و منشور جهانی حقوق بشر ؛  كه در زمينه های فرهنگی و اجتماعی در كشورهای اتحاديه اروپا فعاليت دارند.  

اولين نشست EUCN در تابستان 2001 برگزار شد. و  اساسنامه و اهداف آن پس از يک سال گفتگو و تبادل نظر ؛  در نشست عمومی  تاريخ 29 تا 31 ژوئيه 2002 در يون شوپينگ - سوئد؛با شرکت نمايندگان تعداد زيادی از انجمن های ايرانی از کشورهای:  آلمان؛ اطريش؛ ايتاليا؛ انگلستان؛ دانمارک؛ سوئد؛ نروژ ؛ هلند و ... ؛ بررسی و تصويب شده است. 

از جمله اهداف   EUCN - شناخت و دستيابی به علايق و نقطه نظرهای مشترک ؛ تبادل تجربه، اطلاعات و دانش  و گسترش همکاری بين انجمن های فعال در کشورهای  اتحادیه اروپا  می باشد

 |صفحه نخست تابلو اعلانات|  گفتگو | بايگانی | پيوندها  |Länkar|Svenska

در باره EUCN

 EUCN i

فعاليت ؛ پروژه

 اتحاديه اروپا

سازمان ملل

حقوق بشر

سياستهای پناهندگی

اسناد

تماس با  EUCN

تماس با وب سايت

 

 

IKFC

کانون پژوهش فرهنگ ايران در يوته بوری - سوئد

»»»

 

 

شبکه فرهنگی ايرانيان اروپا

 (EUCN)  در :

Amsterdam;   Berlin;

Bochum;   Borås;

Dortmund;  Göteborg;

Jönköping;  Köln;

Köpenhamn;  London;

Madrid Oslo;  Paris;

Partille; Rom; Rösrath; Stockholm;  Tubize;

Utrecht;   Wien;

Väst- Sverige; 

Örebro »»»

 

تصويری از

 جلسه تاسيس EUCN 

با حضور رئيس شورای

شهر يون شوپينگ - سوئد

»»»

 

خبر تاسيس EUCN در

 روزنامه GP

يون شوپينگ - سوئد

»»»

 

 

 

 

اعلاميه جهانی حقوق بشر چگونه بوجود آمد؟

و ...

»»»

 

 

نوروز، نخستين روز سال

در ايران و سرزمين هاي گسترده اي از مرزهاي چين تا آسياي غربي كه حوزه ايران بزرگ فرهنگي است و براي بيش از نيم ميليارد از مردم جهان، اين زمان مقدس آغازين، نوروز است. كه با نوزايي طبيعت نيز همزماني دارد. گفتني است در همه مناطقي از جهان كه سبب شرايط طبيعي و اقليمي فصل هاي سال جلوه ها و مشخصه هاي آشكار و متمايزي دارند، تغيير فصل و به ويژه آغاز بهار و بيداري طبيعت آدب و رسم هايي به همراه دارد، و اين از جهاني هاي فرهنگ انساني است. اما انطباق نظام سنجش زمان با اين خصلت جهاني، يعني انطباق جشن بهار با تقويم ملي و رسمي ، ويژگي بارز جشن آغاز سال در كشورهاي حوزه نوروز است. اين خصوصيت برجسته و نمايان نوروز، آن را از همه جشن هاي نو سال متمايز مي كند و موجب مي شود كه مردم نوروز را نه در تالارهاي دربسته، كه در آغوش طبيعت جشن بگيرند و سرآغاز سال را با تجديد خاطره اي از پيوند ديرينه انسان و طبيعت همراه كنند.

نوروز داراي خاستگاه سرزميني است. جشن و آييني است برخاسته از مجموعه شرايط طبيعي و بن مايه هاي اعتقادي مردمان فلات ايران كه در پهنه جغرافيايي فرهنگي ايران، بي وابستگي به هيچ قوم و مذهب و گروه خاص در جان فرهنگ مردم نشسته است. وجه مشترك همه گروه هاي قومي و اعتقادي است. همه اقوامي كه به اين سرزمين آمدند و همه جريان هاي اعتقادي كه در اينجا رواج پيدا كردند، آن را پذيرفته اند، از آن مايه گرفته اند و بر آن اثر گذاشته اند.

چنان چون جويبارهايي كه در مسير رودخانه به آن وارد مي شوند و رود خانه همچنان در هويت خود جاري است. نوروز هم در جريان و استمرار بدون انقطاعش در پيچ و خم ها و فراز و نشيب هاي تاريخ، و در گستره وسيع آن يك واقعيت و هويت ثابت و مستمر فرهنگي است.

پيشينه و ريشه هاي نوروز

در مورد پيشينه نوروز و ريشه هاي آن در سنت فرهنگي منطقه نخستين خبرها را از « سومر» داريم. جشن هاي آغاز سال سومريان با اسطوره ازدواج مقدس ايزد بانوي سرزمين با خداي مظهر رويش گياهي، مربوط مي شود. كهبه احتمال زياد بايد سومريان آن را از داخل فلات ايران با خود برده باشند.

از اسطوره هاي سومري كه پس از خوانده شدن لوح هاي يافته شده در محوطه هاي باستاني سومر رازشان گشوده شده است نيز چنين بر مي آيد كه كوهستان هاي غربي و شمال غربي سومر، يعني كوه هاي زاگرس در حوزه لرستان، براي آنان جايگاهي مقدس بوده است. همچنين است در مورد ايلاميان .

تحليل نقش و نگاره هاي روي اشياء و آثار يافته شده، و اطلاعات به دست آمده در محوطه هاي باستاني داخل فلات ايران نيز از حوزه گسترده فرهنگ دوره اسلامي تا مناطق مركزي و تا حدود سرزمين هاي شرقي ايراني و روابط گسترده اين مناطق با ايلام حكايت دارد.

ساموئل هنري هوك در كتاب اساطير خاورميانه آورده است:

« به نظر مي رسد سومري ها از مناطق كوهستاني شمال بين النهرين به منطقه دلتا كوچ كرده باشند.

اساطير سومري نشان مي دهد كه شرايط اقليمي محل سكونت اوليه ايشان، با شرايط موطن جديدشان بسيار تفاوت داشته است. »

ونيز مي آورد:

« تموز و ايشتر ( صورت هاي بابلي دو موزي و ايناناي سومري ) بارها زير پيكره صنوبر نر و ماده تصوير مي شوند . مي دانيم در دلتاي دجله –فرات، درخت صنوبر وجود ندارد، و اين درخت بومي ناحيه هاي كوهستاني است. اين نواحي خاستگاه اصلي سومرها بوده است. به علاوه به اين واقعيت بايد توجه داشت كه زيگورات هاي عظيم، مشخصه معماري معبدهاي سومري است و عقيده بر اين است كه رو به همان جهت خاستگاه اصلي ساخته شده اند:

ساموئل كريمر نيز در كتاب « الواح سومري » مي نويسد:

« به نظر سومريان، خدايان بر فراز كوهستان زمين و آسمان، آنجا كه خورشيد مي دمد، اقامت داشتند.

منابع ياد شده و ماخذ ديگر نيز مطالبي از اين گونه را بر اساس اسناد و مدارك مطرح كرده اند كه رعايت اختصار از آنها در مي گذريم.

علاوه بر نتايج مطالعات تطبيقي اسطوره ها، مطالعات مردم شناسي معاصر درباره آيين ها و مراسم نيز نشان مي دهد كه صورت نمايشي اسطوره كهن مرگ و باز زنده شدن خداي گياهي در مناطق گوناگون ايران استمرار يافته است. از جمله، رسم هاي مير نوروزي، كوسه گردي، پير بابو ( گيلان ) و مانند اينها. در صورتي كه از اين گونه رسم ها، در سرزمين هاي آن سوي ميان رودان ( بين النهرين ) نشانه اي در دست نيست.

از حدود چهار هزار سال پيش، مهاجرت آرياييان از سمت شمال فلات ايران، از سرزمين هاي سردسيري كه « نه ماه زمستان و سه ماه تابستان بود» آغاز مي شود، و با ساكنان داخل فلات ايران به بده و بستان فرهنگي مي پردازند. كهن ترين سندي كه از اين مهاجرت تاريخي در دست داريم، كتاب اوستا است. اهورامزدا خطاب به جم ( جمشيد ) مي گويد:

« اي جم هورچهر، پسر يونگهان»

اين زمين پر شده و بر هم آمد از رمه ها و ستوران و مردمان و سگان و پرندگان و آتشان سرخ، و رمه ها و ستوران و مردمان بر اين زمين جاي نيابند.

آنگاه جم به روشني به سوي نيمروز به راه خورشيد فراز رفت و چنين گفت:

اي سپندارمذ( = زمين ) به مهرباني فرازرو، و بيش فراخ شو، كه رمه ها و ستوران و مردمان مرا برتابي.

پس جم اين زمين را يك سوم از آنچه پيشتر بود فراخي بخشيد...» ( ونديداد – داستان جم )

اين نقل اسطوره اي كه براي ما حكم يك سند تاريخي را دارد، حكايت مهاجرت اقوام آرايايي به داخل فلات ايران است. و از متن چنين بر مي آيد كه جنگ و درگيري هم در كار نيست، كاركاري خدايي است كه به خواست اهورامزدا و با نيايش خورشيد، به فرمان جم انجام مي گيرد.

جم بعدها در تاريخ افسانه اي وحماسي ايران، به جمشيد پادشاه پيشدادي و بنيانگزار نوروز تبديل مي شود. اما در اوستا هيچ نام ونشاني از نوروز نيست. بنابر اين آرياييان مهاجر، در سرزمين جديد، كه از زيان آنها « ايران » نام گرفت، با نوروز آشنا شدند.

پس از استقرار آرياييان، در سوي شمال شرقي ايران و حوزه خراسان بزرگ، اسطوره مرگ و رستاخيز خداي گياهي، با سيمايي اسطوره اي، حماسي، در داستان سياوش رخ مي نمايد، و آن هم با نوروز پيوند پيدا مي كند.

« آتش پرستان بخارا هر سال به محلي مي روند كه احتمالا" سياوش درآنجا كشته شده است. در آنجا زاري مي كنند و قرباني مي كنند » ( تاريخ بخارا- نرشخي )

« و هر سالي هر مردي آنجا يكي خروس برد و بكشد، پيش از بر آمدن آفتاب نوروز»

ششمين روز نوروز، بنابر نقل كتاب پهلوي « ماه فروردين روز خرداد» برابر است با روز كين خواهي سياوش و مردم خوارزم روز ششم نخستين ماه سال را ابتداي سال قرار مي دادند و تاريخ خود را با « تورد» سياوش آغاز مي كردند.

دكتر بهار بخش نخست داستان سياوش را به اين دليل كه در آن نشاني از اساطير ودايي وجود ندارد، متعلق به دوره تمدن ايراني ماوراءالنهر مي داند و آن را با اعتقادات، اساطير و آيين هاي سومري، سامي، مديترانه اي مربوط مي داند. اما با توجه به تحقيقات ديگر ايشان، و با توجه به اسناد و مدارك ياد شده از ديگران كه بن آيين هاي سومري را در فلات ايران دانسته اند، به نظر مي رسد كه بخش نخست داستان سياوش و رسم هاي آغاز سال سومري ها نه اقتباس از يكديگر بلكه برخاسته از يك اصل مشترك باشند.

از ديگر حوزه هاي فرهنگي داخل فلات ايران، كه به اصطلاح به دوره پيش از تاريخ مربوط مي شوند، در اين زمينه اطلاع در خور توجهي در دست نيست، اما از دوره هاي پس از خاموشي اين فرهنگ ها ، از هخامنشيان خبر نوروز را داريم. ايجاد مجموعه بزرگ آييني تخت جمشيد حكايت از اهميت نوروز و گسترش رواج آن در اين دوره دارد.

از دوره هاي بعدي تاريخ ايران نيز تا زمان معاصر در هر دوره اسناد و مدارك متعدد دال بررواج نوروز وجود دارد، مجموعه اين اسناد و مدارك بيانگر استمرار و پيوستگي رواج نوروز در دوره هاي مختلف تاريخي است.

ارزش برجسته و شاخص نوروز
نوروز ارزش ها يا كاركردهاي شاخص و برجسته متعددي دارد، كه متشكل مي توان يكي از آنها را بارزتر از ديگر ها به شمار آورد. با وجود اين، يكي از عمده ترين نقش هاي نوروز ايجاد وحدت و تقويت همبستگي ها و يگانگي ها است. اين ارزش ناشي از دو ويژگي عمده نوروز است.

يكي استمرار بدون انقطاع نوروز، طي چند هزار سال تاريخ آن ، كه به اختصار توضيح داده شد . و در نتيجه اين استمرار نوروز گسترده ترين و كهن ترين جشن و آيين مشترك همه سرزمين هايي شد كه امروزه كشورهاي ايران ، افغانستان، پاكستام، بخشي از هندوستان، كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز، مناطق كردنشين تركيه، عراق و سوريه را در بر مي گيرد و همچنين است در مورد مردمان بسيار ديگري، در ساير نقاط جهان كه ريشه و پيشينه مشتركي با حوزه جغرافيايي نوروز دارند.

استمرار ناگسسته و چند هزار ساله نوروز در پهنه وسيع سرزمين هاي ياد شده تعلق همگاني مردمان اين مناطق را به نوروز سبب گرديده و آن را به نقطه اشتراك گروههاي قومي و اعتقادي گوناگون تبديل است. امروزه اين نقطه اشتراك در محدوده كشور ايران، يك عامل مهم تحكيم وحدت ملي و در گستره سرزمين هاي حوزه نوروز، عامل همبستگي منطقه اي است.

ويژگي دوم كه ارزش وفاقي نوروز را موجب مي شود، خصلت وحدت آفريني يك يك رسم هاي آن است.

خصلت و كاركرد وحدت آفريني رسم هاي نوروزي
يكي از كاركردهاي عمده آيين ها، ايجاد وفاق و همبستگي در سطوح مختلف از خانواده تا روستا و محله و شهر و كشور تا حوزه هاي فرهنگي و جغرافيايي فراتر از آن است. نوروز از جمله آيين هايي است كه در اجزا و در كليت خود داراي كاركرد نيرومند وفاقي است و اين خصلت را در همه سطوح ياد شده دارا است.

باورها و رفتارهاي آييني در سنت هاي نوروزي معمول در گوشه و كنار سرزمين هاي پهناور حوزه نوروز، همه سرشار از عناصري است كه مهر آفرين و آشتي سازند، و نوروز در كليت خود، پرچم بلند و همبستگي است كه در سراغاز هر سال و هر بهار، بر بلنداي روابط ديرين سال مردمان اين سرزمين هاي برافراشته مي شود.

ببينيم خصلت وفاقي و وحدت آفريني را با چه مشخصه هايي در رسم هاي نوروزي جستجو كنيم؟ پاسخ را در نگاه به خود نوروز و توصيف رسم هاي آن مي جوييم.

از زبان شاه عباس صفوي نقل كرده اند كه گفته بود در سال فقط يك شب با خيال راحت « پلو» مي خورم و آن شب نوروز است كه مي دانم همه مردم كشور همين غذا را مي خورند. صرف نظر از درستي يا نادرستي اين نقل آنچه مهم است اين كه پادشاه مقتدري مثل شاه عباس براي اين كه خود را به مردم نزديك كند، به اين خصوصيت نوروز تكيه مي كند، و حاكي از اين واقعيت است كه در شب نوروز در همه خانه ها در حد توان اجاق ها هم مثل چراغ ها روشن است و دل ها هم با گرد آمدن افراد خانواده، ازگرماي محبت و با هم بودن، شاد.

خانواده، نخستين هسته اجتماعي است كه در شمول كاركرد وفاقي نوروز قرار مي گيرد. در نوروز همه مردم هر جا باشند به خانه و كاشانه خويش باز مي گردند تا در ساعت تحويل سال و صبح نوروز در جمع خانواده و كنار سفره عيدي باشند. اين حضور جمعي خانواده در پي فعاليت يك ماه استقبال از نوروز و تميز كردن وآماده ساختن خانه و تدارك لوازم عيد است، و همراه با آدابي است كه همه ملزم به رعايت آن هستند. رعايت اين آداب نقشي پويا در انسجام خانواده دارد. براي حضور در كنار سفره عيدي و لحظه تحويل سال كه هر دو از بار تقدس برخورداند، بايد پاكيزه بود، بايد شست و شو كرد و آراسته، به ادب و به آيين بايد بر كنار سفره عيد نشست. آيينه و آب ، چراغ روشن ، كتاب و شمايل مقدس و سبزه نورسته و سكوت در انتظار آغاز سال، فضاي راز آميز و روحاني ايجاد مي كند، كه براي هميشه در خاطره كودكان تصويري ماندگار و آميخته باشادي و محبت است، و بزرگترها را به فراموش كردن دل آزردگي ها مي خواند. سپس كلام مبارك باد وشيريني سفره عيد، همه را شيرين كام مي كند و راهي ديد و بازديدهاي نوروزي.

نقش وفاقي تحويل سال، در نقاطي كه مكان زيارتگاهي و مقدسي داشته باشند، از محدوده فضاي خانواده فراتر مي رود. مردم در مكان مقدس گرد مي آيند و نوروز را با هم آغاز مي كنند. چنانكه تدر بارگاه امام رضا( ع ) در مشهد، حرم حضرت معصومه( س ) در قم، و شاه چراغ ( ع ) در شيراز و سحن و سراي امامزادگان و قدمگاه ها در شهر و روستاهاي ديگر و در كنار علم مقدس كه از نوروز تا چهل روز با نام شاه مردان بر مزار پاك در افغانستان برافراشته مي شود.

همچنين است در ساير رسم ها ومراسم نوروزي در نقاط گوناگون

وقتي در خانه خانواده سوكوار، خويشاوندان و همسايگان سفره نوروزي مي گسترند، شمع و چراغ مي افروزند، حتا بر دست هاي سوكواران مي گذارند و مباركباد مي گويند: اشك هاي اندوه و شوق درهم مي شوند و شادي و يگانگي زيبا و دلنشيني جايگزين اندوه تنهايي آنها مي شود. وقتي آنها را با خود همراه مي كنند تا با يكديگر به عيد مباركي اهل محله و آبادي بروند، به راستي غم و اندوه، با همه معناي آن جايش را به كيفيتي مي دهد كه آنان خود را جزيي از جمع و فارغ از غم و اندوه نوروز بي عزيز از دست رفته احساس مي كنندو تنهايي و غم آنها در شادي جمع، جمعي كه دراندوه آنها نيز اندوهگين و همراه بوده اند، گم مي شود.

( تالش )

وقتي دختر پا به بخت براي « گلاب زني» همراه با دختران هم سن و سال خود صبح نوروز به عيدي پدر و مادر نامزدش مي رود، بر اهل خانه گلاب مي پاشد، عيد مباركي مي گويد و عيدانه مي گيرد، بذر صميميت ويگانگي در دل ها مي افشاند و شالوده خانواده آينده اش را استحكام مي بخشد.

( گيلان )

وقتي جوانان روستا همگروه براي گردآوردن بوته ها به تپه هاي اطراف ده مي روند تا تدارك افروختن آتش شب نوروز را ببينند، همكاري و همياري را تجربه و تمرين مي كنند.

( كرمانشاه.گوران )

وقتي كودكان تخم مرغ هاي رنگين عيدانه خود را با هم يكي مي كنند و دوباره آن را ميان خود تقسيم مي كنند، رها كردن « من » خود را در « ما » جمع تمرين و تجربه مي كنند.

( قروه)

وقتي در چهارشنبه سوري همه با هم در كوچه و ميدان ده آتش مي افروزند.

( همه جاي ايران )

وقتي در چهارشنبه سوري و شب نوروز آب و شربت چهل ياسين درست مي كنند و همه اهل محله از آن شربت مي نوشند و به خانه مي برند، گويي همه مردم از جام وحدت مي نوشند.

( مناطق آذربايجان.كاشان و ديگر نقاط )

وقتي در روز سيزده همه غذاهاي خود را يكجا بر سر يك سفره مي گذارند وهمسفره مي شوند.

( همه جاي ايران )

وقتي كودك، جوان پير، زن و مرد فارغ از سن سال با هم در بازي هاي نوروزي همبازي

( همه جاي ايران )

و در موارد بسيار ازاين گونه پيوندهاي يگانگي و همبستگي و هماهنگي و هم رايي را به نمايش مي گذارند.

وقتي اهل محله و آبادي، در همه جاي ايران، همگروه و خانه به خانه به عيد ديدني مي روند و كدورت ها را به ميانجي ريش سفيدان به آشتي بدل مي كندد.، گل هاي شادي، محبت و همدلي مي شكوفد و همه خود را جزوي از يك خانواده بزرگ احساس مي كنند.

آنچه آمد، مشتي از خروار بود و در حد گنجايش اين نوشتار، توصيف و توضيح همه نمونه اي اين رسم مجالي بيشتر را مي طلبد.

جان كلام اين اشتراك در مباني اعتقادي و به تبع آن آيين ها و رسم هايي كه بر بنياد اين مباني پديد مي آيند محكم ترين پوندها را ميان گروه هاي انساني ايجاد مي كنند. اين مشتركات هر چه كهن تر و ريشه دارتر باشد و به ويژه اگر از پيوستگي تاريخي برخوردار باشند در وفاق و همبستگي ميان گروه هاي انساني نقشمندتر خواهند بود.

نوروز با توجه به تعلق مشترك به همه گروه هاي قومي و اعتقادي و عدم وابستگي به هيچ گروه خاصي و با داشتن همه اين ويژگي و با توجه به ماهيت وحدت آفرين اجزاء آن در شمار مهم ترين عوامل نزديكي و پيوند مردمان سراسر پهنه ايران فرهنگي است. نقشي كه هنوز در نظام روابط سنتي زنده و پويا است. كنش متقابل همه ويژگي ها و عناصر ياد شده راز ماندگاري و رمز گسترش نوروز است.

نقش نوروز در تقويت هويت فرهنگي
بنابر آنچه كه آورده شده، نوروز در رابطه با هويت فرهنگي چشم انداز وسيع تري از هويت هاي قومي، مذهبي ، زباني و غيره را در مي گيرد: ضمن اين كه بر همه اين عناصر تشكيل دهنده هويت فرهنگي نيز شمول دارد.

نوروز به اين لحاظ با همه جشن ها و عيدهاي آغاز سال تفاوت بنيادي دارد . جشن هاي ديگر، اگر چه هر كدام پوشش گسترده در سطح كشورهاي مختلف دارند، اما محور اصلي آنها يكي از عناصر زير مجموعه فرهنگ است. از اين نظر نوروز جشن جهاني منحصر به فرد است و همين ويژگي ساز عوامل موثر در استمرار و گسترش نوروز در طي تاريخ بوده است.

پويايي نوروز به عنوان يك سنت فرهنگي زنده
جانمايه بيشترين رسم هاي نوروزي كه قبل از تحويل سال ( روز اول فروردين ) انجام مي شود، نو ساختن، نوپوشيدن، و پاكيزه گرداني خانه ها است . براي نظافت خانه، اصطلاح خانه تكاني به كار برده مي شود كه مفهومي سنجيده دارد، در واقع خانه تكاني نوروز چيزي فراتر از نظافت معمولي و حتي نظافت كامل خانه است. زنان معتقد به سنت هاي نوروز هر چه را كه در خانه دارند و همه گوشه و كنار خانه را بايد براي نوروز نظافت كنند. هر اندازه كم در آمد باشند دست كم يك، تكه هم شده لباس نو، بخصوص براي كودكان تهيه مي كنند. سفره غذاي شب و روز نوروز و در حد امكان ساير شب و روزهاي نوروزي، نيز بايد رنگين باشد.

و بسيار موارد ديگر كه تدارك مقدمات همه و همه موجب رونق كار پيشه وران و بازاريابان و گردش چرخ اقتصاد جامع است بازارهاي نوروزي هميشه گرم و پرتپش است. آداب، باورها و اعتقادات رسم هايي كه در مورد نو ساختن زندگي به آنها اشاره شده، هميشه و هميشه، رونق بازار توليد و بده و بستان بازار را در پي داشته است. و دارد و از عوامل عمده در پويايي جشن نوروز است.

مهارت ها وسنت ها
بسياري از آنچه كه به مناسبت و براي نوروز ساخته و توليد مي شود، و بسياري از آداب و رفتارهايي كه در مجموعه رسم هاي نوروزي سنت شده است، آگاهي ها و تجربه هايي را به پشتوانه دارد، انتقال اين مهارت ها و تجربه ها، در چارچوب الگو ها و سنت هاي نوروزي به نسل تو خصوصيتي است كه در بستر سنت شفاهي انجام مي گيرد و مفهومي فراتر از ساختن چيزي و انجام كاري را دارد، « الگوي فرهنگي، است نماد و نشانه اي است كه بار فرهنگ را بر دوش مي كشد.

اين خصوصيت نوروز در سايه توليدات كلان و در نتيجه دست اندازي هاي بازار، به همه ابعاد وظايف خانواده، نسبت به گذشته كمرنگ تر شده است، اما هنوز زنده است و استمرار دارد.

از اين گونه است، ساختن وسايل بازي و بازيچه هايي همچون كمان و شمشير چوبين، پيكرك هاي سفالين و گلين كه تا چند سال پيش در بسياري از نقاط ايران معمول بوده و هنوز هم كم و بيش ديده مي شود. اين گونه اشياء شادي كودكانه بچه ها را برصفحه ذهنشان براي هميشه با ياد نوروز نقش مي اندازد، و به عبارت ديگر يكي از ابعاد استمرار سنت هاي نوروزي است.

همچنين است رسم ها و سنت هاي خاص نوروزي مثل پختن انواع شيريني هاي نوروزي و از جمله سمنو كه از اجزاي سفره هفت سين است و پختني اي آييني است كه ريشه ها و زمينه هاي كهن دارد. سمنو پختن مهارت و تجربه و آگاهي نياز دارد، و مراسم سمنو پزان عرصه اي است براي انتقال اين مهارت ها و تجربه ها.

همچنين است در مورد سبز كردن سبزه نوروزي و آرايش سفره ساعت تحويل سال وموارد ديگر، كه آداب و ريزه كاري هاي آن، هر يك مبتني بر تجريباتي است و عمدتا" زنان ميراث دار، نگهدارنده و انتقال دهنده آن هستند.
منبع:www.nowrouz.ir

انجمن های عضو  EUCN  می توانند در زير وب – سايت EUCN   يک  وب – سايت  ويژه انجمن خود و نيز آدرس پست الکترونیکی  شخصی  داشته باشند. هرانجمن با نام شخصی و کد  مخصوص  میتواند  به وب -  سایت اش مراجعه  کرده و  مطالب آنرا تغيير داده و يا فعاليت های انجمن شان را درآن درج نمايد.

 برای دريافت اطلاعات بيشتر می توانيد از طریق آدرس الکترونيکی  eucn@eucn.org  و يا شماره موبيل 0046707856649  با ما تماس بگيرید!

Copyright © 2003 IKFC. - All rights reserverad. Contact:IKFC

 | Länkar|Svenska تابلو اعلانات|  گفتگو | بايگانی| پيوندها |صفحه نخست