خاموشي وفراموشي
تازه رسيده ام
و گَردِ پاي من هنوز
برشاخه هاي لخت درختان برجاست .
جايي اگر قبا و گَردِ تنم برگيرم
شايد كمي بخوابم
آن بستر بلندِ قد يمم كو؟
تازه رسيدن ،
همواره حرف هاي تازه اي دارد
آيابه پيشواز ِ صدايم گوشي هست ؟
اين كوچه مي داند
آغاز ِ رفتن من غوغايي بود .
هم/كوچه يي ها مي گفتند:
آغاز ِ بازگشت تو غوغاتر خواهدشد.
اينك من آمده ام
با كوله بار ِ كهنه ي خود
سرشار ِ ابرهای آبستن
و داستان هايي باورنكردني.
آغوشي، يا لبي ، دري بگشاييد !
يك كهنهْ پاره پاسخي آخر، يك دستي .
1346
« تي تي » ( 1 )
آه تي تي ! تي تي !
سال پيش
پس ازآن كه رفتي، حتّی -
« نِي » به اندازه ام آزرده نشد .
گاه گاهي حّتي نِي هايي ديدم
مي نوازند مرا برلب
مي سپارند به نجوايم گوش .
هرپرنده كه به پركوفتن اش سنگ
آشيان زد در من .
آه تي تي !
آبروي من و اين باغ و درختان رفته است .
سال پيش
ـ تكيه داده به ستوني ازدود ـ
من چه درها كه گشودم
روي هرباد وخَسي ،
و به راز ِ دل من
چه نخنديدند .
آه تي تي ! تي تي !
نورپاشيده اي برتيره گي من .
1352
گفتگو (1)
برشيشه ي شكسته ي اين دَر
بي هوده مي سايي پَر ،
اين جا كسي به فكر خودش هم نيست .
آه اي قناري دل گير !
لج كرده با تو باد ، مي دانم
درمن كسي پناه گرقته كه با تو هم/درد است .
1346
ديدار
صداي پاي نسيمي
ميان ريزش باران زردِ پاييزي .
کِه مي رود ، کِه مي آيد ؟
کِه قفل جاده گشوده است ؟
خداي من چه خبر شد ؟
مگرپرنده ي ما
به روي شاخه اي ، جايي ، هنوز مي خواند ؟
دلا ! دلا ! دل خواب آلود !
بلند نعره برآور
و از درون من
صدا ده آن غل وزنجير
صدا ده آن ناقوس !
و گرنه می گذرد او .
صدا مكن شب تاريك !
صدا مپيچان باد !
ميان ريزش باران زرد
صداي پاي نسيمي ست .
1349
سنگ ها نيز
به برادركوچكم
آه كوچولو !
خواب رفتند عروسك هايت .
تو نخوابيدي و برچشمانت
نگراني ، چونگهباني ، درآمد و شد .
توهم اين مي داني ؟
كه دلِ گُربه ـ اين گُربه ـ به دل/نازكي ات مي سوزد ؟
صبركن !
وقتِ سردادنِ آواز ِِ تو هم خواهدشد .
()
كوچولو !
همه ي چلچله ها دل/تنگ اند
همه مي دانند
و دراين دلتنگي
سنگ ها نيز صدايي دارند .
()
مي شود ديد و نگفت ؟
1347
زیرنویس ها :
- تیتی: شکوفه
- وَلیگ : نام درختی است.
- پَنجي : هنگام ، جا و برنامه ي پخش آب ميان كشاورزان
- لَله : سازي مانند < ني »
- تبَري : طبري ـ آهنگ و آوازي مازندراني
- قاضیلَر: ار محلّه هاي شهر هِروآباد ( مركز خلخال )
- ساران ، قيزباخان، اَزنا : نام سه كوه كوچك درپيرامون هِروآباد ( مركزخلخال )
- سِرگين: سوختي كه ازتپاله هاي گاو درست مي كنند.
- وَرزا: گاو نر
- وَنگ : بانگ ـ صداي بلند
- تيكا : پرنده اي به اندازه ي سار
- واشه : باشه ، قوش (پرنده)
- سِنِمار : معماری روُمی که قصر خُوَرنَق را برای نعمان بن منذر ساخت. نعمان برای این که وی کاخی نظیر یا بهتر از آن برای دیگری نسازد، دستور داد تا وی را از فراز کاخ بر زمین افکنند. ( فرهنگ دهخدا)
- شماره ی 2 ( ژنده چین 2- تاکسی ران) در سال 1375 در آلمان سروده شد . در دفتر « دور ِ چهل و هشتم» آمده است.