The EU's Cultural Network - Iranians

The EU:s Multicultural Network - Iranians           شبکه فرهنگی ايرانيان اروپا   

                                                                             

صفحه نخست    |  Länkar  |  Svenska 

 

دفاع از حقوق بشر ، آزادی  و  دمکراسی از اهداف «شبکه فرهنگی ايرانيان اروپا» است.

 

در باره EUCN

 EUCN در شهرهای مختلف اروپا:

گزارش تصويری از تاسيس EUCN 

فعاليت؛ پروژه

تماس با  EUCN

تماس با وب سايت

IKfC

کانون

 »»»

 

ايران،

هفت هزار سال تمدن

»»»

 

کتابخانه

»»»

 

گروه دوم جوانان در

پارلمان اروپا

»»»

Ungdomar i

Europaparlamentet

6–8 nov. 2008

 

 

 

 اردوی 2008

در برلين

Läger 2008

i Berlin

 

 

جوانان در

پارلمان اروپا

Ungdomar i

EU-parlamentet

15-17 maj 2007

 

 

جوانان در

پارلمان سوئد

Ungdomar i

Sveriges Parlament

2-3 nov 2006

 

 

جوانان در

سازمان ملل

Ungdomar i

UN

10-19 April 2006

 

 

 

 اردوهای تابستانی کانون

IKFC's Läger

اردوی  1999 Läger

اردوی 2001 Läger

اردوی 2004 läger

اردوی 2005 Läger

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به مناسبت صدمين سال آستريد ليندگرن!

 

 

طرح اوليه ساختار يک پروژه

Power point

HTML

 

LFA

LFA ppt

 

آرشيو

سخنرانی در باره:

وضعیت زنان و حقوق بشر  در ایران

سخنران:

مهر انگيز کار

نويسنده ، عضو کانون نويسندگان

حقوق دان و فعال حقوق بشر

زمان: سه شنبه،  10 مارس

ساعت 18:00

مکان:

Hjällboskolan (Hjällbo Biblioteket)

از شرکت کنندگان با چای، قهوه و شيرينی پذيرايی خواهد شد!

برای دريافت اطلاعت بيشتر، لطفا به شماره 0707856649 تلفن نمائيد.

برگزارکنندگان:  I K F C

با همکاری کميته زنان اتحادیه – واحد غرب، کتابخانه‌ی ئيلبو، انجمن مهر و  ABF

بيوگرافی

برگرفته از سايت مهر انگيز کار

www.mehrangizkar.net

 

زادگاهم اهواز است. شهری در جنوب ايران. دوران دبستان و دبيرستان را آنجا سپری کردم. از دبيرستان نظام وفا ديپلم گرفتم و عازم تهران شدم تا در کنکور سراسری دانشگاه شرکت کنم. توانستم به دانشکده حقوق و علوم سياسی و اقتصادی دانشگاه تهران راه يابم. در رشته حقوق سياسی ليسانسه شدم. بلافاصله برای وکالت دادگستری اقدام کردم. اما وکالت دادگستری شرط سن داشت. بايد منتظر می​ماندم تا پذيرفته می​شدم. در سازمان تامين اجتماعی که نيمه​دولتی بود استخدام شدم. از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ در آن سازمان کار می​کردم. در سال ۱۳۴۸ با يک روزنامه نگار پرسرو صدا به نام سيامک پورزند عهد زناشويی بستم. وی پيش از ازدواج با من همسر ديگری داشت به نام ماندانا زند کريمی که از يکديگر جدا شده بودند. بنفشه زند حاصل زندگی مشترک آنهاست. حاصل ازدواج من و سيامک دو دختر به نام​های ليلی و آزاده است. ليلی دوره ليسانس حقوق قضايی را در ايران بعد از انقلاب در دانشکده حقوق دانشگاه شهيد بهشتی (ملی سابق) گذرانده و مقيم کاناداست. آزاده از ۱۶ سالگی که من ايران را ترک کردم در آمريکا درس خوانده و اکنون در کالج اوبرلين (Oberlin) در ايالت اهايو تحصيل می​کند.

پيش از انقلاب ۱۳۵۷ با مطبوعات کشور همکاری گسترده​ای داشتم و در زمينه مقاله​نويسی به شهرت رسيده​بودم. با مجله ی فردوسی به مديريت نعمت​الله جهانبانويی و سردبيری عباس پهلوان سالها همکاری می​کردم. مجموعه​ی مقالات منتشره در مجله فردوسی برای چاپ آماده شده​است اما وزارت ارشاد اسلامی از صدور اجازه​ی نشر به نام من خودداری می​کند. علاوه بر مجله​ی فردوسی با روزنامه​ی کيهان و روزنامه​ی رستاخيز به سردبيری روانشاد دکتر مهدی سمسار کار می​کردم. زمينه​ی کلی مقالات مربوط به ايران اجتماعی بود و زمينه​ی کلی مقالات مربوط به ديگر کشورها سياسی بود. برخی از آن مقالات را بسيار دوست دارم. به خوبی قابل فهم است که جوان​های حساس آن روزگار، به جبران سکوتی که بر آنها تحميل شده​بود و از آنجا که نمی​توانستند از وضعيت سياسی و مديريتی رژيم شاه انتقاد کنند، هر آنچه را در دل می​انباشتند به بهانه​ی طرح موقعيت سياسی رژيم​های مشابه بر قلم جاری می​ساختند. کشورهای آمريکای لاتين، ويتنام، تنش​های سياسی ناشی از برخورد اعراب و اسرائيل، فقر فزاينده​ی کشورهای آفريقايی مهمترين سوژه​هايی بودند که به بهانه​ی طرح آنها از غصه​های بر دل انباشته می​کاستيم. هرگز عضو سازمان يا گروه سياسی نبوده​ام. با اين وصف در جايگاه يک منتقد و تحليل​گر سياسی-اجتماعی به خوبی پذيرفته شده​بودم. اغلب يک عکس با موهای کوتاه که به "گوگوشی" معروف بود، بالای مقاله​هايم به چاپ می​رسيد. هرگز باور نمی​کردم روزی و روزگاری اين عکس​ها تبديل بشود به مدرک جرم و يک موجود به نام حسين شريعتمداری در مقام نماينده​ی ولی فقيه در کيهان بعد از انقلاب، با اين مدارک عليه من پرونده سازی کند و پيرامون فساد اخلاقی من ده​ها مقاله به چاپ برساند. البته اين را هم بگويم که فقط آن عکس​های بی​حچاب و موهای گوگوشی نبود که بعد از اسلامی​شدن ناگهانی خلايق تبديل به مدرک جرم شد. اين ضعيفه که در ذات و سرشت خود انقلابی نبوده​ام، اعتصاب​شکنی هم کرده​ام و هنگامی که آيت​الله خمينی فرمان​داد مطبوعات اعتصاب کنند، من با چند نفر ديگر همدست شديم و به انتشار مجله فردوسی ادامه​داديم. حالا که به آن روزگار می​انديشم از ساده​لوحی خودم و آن چند نفر خنده​ام می​گيرد. ما تصور می​کرديم با ادامه​ی انتشار مجله​ی فردوسی و مقالاتی که دکتر مهدی بهار پيرامون حکومت ولايت فقيه می​نوشت، می​توانيم انقلاب را که به بيراهه می​رفت، به راه آوريم. اما چنين نشد. مردم تصميم خودشان را گرفته​بودند. نمی​خواستند بدانند حکومت مورد نظر آيت​الله خمينی چگونه حکومتی است. می​گفتند هرچه باشد بهتر از رژيم شاه است. اين شد که ما اعتصاب​شکنان يک مارک ضد انقلاب به پيشانی​مان چسبيد.

راستی که من يک ضد انقلاب بوده​ام. اما هرگز رويکرد وسيع مردم به حرکت​های اسلامی-انقلابی را نه انکار کرده​ام، نه تخطئه.

خلاصه کنم روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تازه سه ماه بود که پروانه وکالت دادگستری گرفته​بودم. اوضاع و احوال ناگهان چنان ضد زن و ضد وکيل شد که وکلای سرشناس و انقلابی هم دفترهای خود را بستند و از نگاه سرزنش بار قضات شرع که دادگستری را به اشغال خود در آورده​بودند، گريختند. اينک من مانده بودم با جيب خالی که نه دفتری داشتم، نه دستکی. از آن بدتر مجبور شده بودم هويت خود را که تا پيش از ۲۲ بهمن به آن می​باليدم، مخفی کنم. هويت من در مقاله​هايم، در آرايش موهای کوتاهم، در طرز لباس پوشيدنم، در مراوده​ی آزادانه و رفيقانه​ام با مردان شکل گرفته بود. اينک آن هويت تبديل شده​بود به سوء​پيشينه. يک روز که ريخته بودند به خانه​ی در و همسايه و آلبوم و زندگی خصوصی آنها را زير و زبر کرده​بودند، مادرم از ترس به جان آثار هويتی من افتاده​بود و مثلاً يک پلاک فلزی را که چهره​ی فروغ فرخزاد بر آن نقش بسته​بود و آن را به عنوان جايزه برای بهترين مقاله​نويس در سال ۱۳۵۴ به من اعطا کرده​بودند، زير ضربات چکش از بين برده​بود. برخی ديگر از عکس​های خصوصی را پاره کرده و در باغچه خانه دفن کرده​بود.

بنابراين تاريخ بدجوری ورق خورد. مثل اين بود که همه​ی اهل قلم و نظر جانيان خطرناکی بوده​اند که حالا بايد حساب پس بدهند.

بگذريم. از رو نرفتم. تا سال​ها در حاشيه خودم را سرپا نگاه​داشتم. با دادگستری اسلامی به هزار تدبير حشر و نشر پيدا کردم. وکيل تسخيری شدم و از کسانی​که قدرت پرداخت حق​الوکاله نداشتند دفاع کردم. حجاب اسلامی پوشيدم. چادر سر کردم. بسياری مراجع قضايی و زندان​ها را زير پا گذاشتم. آنقدر که قضات شرع باور کردند زن هم می​تواند وکيل مدافع بشود. همه​ی اين برخوردها را در خاطراتم نوشته​ام و بزودی انتشار می يابد.

مراوده با دادگستری اسلامی آسان نبود. پرونده​ها را که می​خواندم از ترس می​لرزيدم. تصميم گرفتم قانون را افشاگری کنم. اما چگونه؟ به دادگستری با هزار حيله راه پيدا کرده​بودم. مطبوعات اسلامی کاملا از دسترسم دور بودند. با شهلا لاهيجی آشنا شدم و به ياری يکديگر پژوهش تاريخی در باره شناخت زن ايرانی را شروع کرديم. جلد اول کتاب چاپ شد. بعد از آن دل قرص کردم و آهسته و بی صدا شروع کردم به افشاء قوانين ضد بشری. زبان افشاگری را با احتياط انتخاب کردم. کتاب​های فرشته عدالت، بچه​های اعتياد، ساختار حقوق خانواده در ايران، و حقوق سياسی زنان ايران يادگار آن دوران است. ماهنامه زنان به سردبيری شهلا شرکت از من دعوت کرد تا بحث​های قانونی درباره​ی حقوق زن را در مجله​اش مطرح کنم. تا سال​ها چنين کردم و زمينه​ای فراهم آوردم تا برخی فقها درگير آن شدند و به دفاع از اسلام، عليه قوانين ضد حقوق زن موضع​گيری کردند و بحث​هايی مانند پويايی فقه، اجتهاد و تفاسير روزآمد از اسلام را گسترش دادند. دوباره توانسته بودم از صفر شروع کنم. راستی که روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ چيزی بيش از يک صفر نبودم. زنی که روی سکوی پرش قرار گرفته بود و با هزار جان کندن خود را به مرحله​ای رسانده بود که در ۳۷ سالگی منزلت اجتماعی بی​مانندی داشت، مجبور شده بود از صفر شروع کند و چنين کرد. اينک می​نوشتم و می​نوشتم، می​گفتم و می​گفتم، بخش فارسی راديوهای خارجی را بی​جواب نمی​گذاشتم. همه جا زبانم دراز بود، جز در دادگاه​های عدل اسلامی! می​دانيد چرا؟ چون آنجا مجبور بودم مثل هر وکيل ديگری در چارچوب قوانين موجود از موکل دفاع کنم. قوانين موجود چه بود؟ يک مشت قوانين تبعيض آميز که با مناسبات امروز کمترين تناسبی نداشت. خوشدل بودم که مجازات سنگسار يک زن متهم به زنای محصنه را تبديل به شلاق می​کنم يا شلاق کسانی را که مرتکب فعل حرام شده بودند تبديل به جزای نقدی می​کنم. اما اين درجه ازپيروزی رضايت خاطری ايجاد نمی​کرد. لذا از دادگاه دست خالی بيرون می​آمدم. اما همچنان می​نوشتم و می​نوشتم. می​گفتم و می​گفتم. کتاب مهم رفع تبعيض از زنان که شرحی است بر موارد اختلاف قوانين ايران با مفاد کنوانسيون رفع انواع اشکال تبعيض آميز از زنان يادگار اين دوره است. دوم خرداد ۱۳۷۶ شد. محمد خاتمی آمد. مطبوعات اصلاح​طلب بر پيشخوان روزنامه فروش​ها نشست. با تجربه​هايی که اندوخته بودم اين مطبوعات را تغذيه کردم. در تمام دوران افشاگری قوانين ضد بشری، حسين شريعتمداری نماينده ولی فقيه در کيهان و سليمی نمين سردبير کيهان هوايی و مهدی نصيری سردبير ماهنامه صبح من را به ترويج فحشاء، جاسوسی و ترويج فرهنگ مبتذل غربی پياپی به صورت سيستماتيک محکوم کرده​اند. اين زد و خورد که در يک جنگ نابرابر، زن تنها و لجبازی را سينه به سينه لشکريان بدزبانی که با پول هنگفت حکومتی فربه شده بودند، قرار می​داد، ادامه يافت تا آنکه به کنفرانس "ايران بعد از انتخابات" دعوت شدم. اين کنفرانس در برلين برگزار شد و بنياد هانريش بل وابسته به حزب سبز آن را سازماندهی کرده​بود. کنفرانس در فروردينماه ۱۳۷۹ برگزار شد و در ارتباط قرار می​گرفت با پيروزی اصلاح​طلبان در انتخابات مجلس ششم شورای اسلامی. مقرر بود ۱۷ نفر شرکت​کننده که يا اصلاح​طلب و معتقد به نظام اسلامی بودند يا عرفی گرا و پشتيبان جريان اصلاحات در ايران، اينده اصلاحات را بررسی کنند. من در جايگاه اولين سخنران اعلام کردم بدون اصلاح قانون اساسی اصلاحات دست يافتنی نيست.

در بازگشت به ايران دستگير شدم و در شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی مورد بازجويی قرار گرفتم. پس از حدود دو ماه که در سلول انفرادی زندان اوين تحت بازجويی بودم، فشارهای بين​المللی موجبات آزادی موقت من را به قيد وثيقه​ی هنگفت فراهم ساخت. بعد از آزادی به فوريت کتاب​های خشونت عليه زنان در ايران، موانع حقوقی توسعه سياسی، کدام حق کدام تکليف؟ و مشارکت سياسی زنان را منتشر کردم. در دوران نقاهت عمل جراحی سرطان سينه توسط حسن احمدی مقدس رئيس شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه و به چهار سال حبس محکوم شدم. به حکم صادره اعتراض و به کمک دولت​های اروپايی بخصوص دولت هلند برای معالجه از کشور خارج شدم. در حال معالجه بودم که اعلام شد شوهرم سيامک پورزند را ربوده​اند. آن قصه نيز طولانی است که به هنگام انتشار می يابد. اقارير شوهرم که با شکنجه اخذ شده​است در بسياری موارد برحسب خواست بازجويان مستقر در زيرزمين اداره اماکن در سال ۱۳۸۰ عليه من بوده و با اين شگرد ضمن ايجاد پرونده​های ساختگی، راه بازگشت به ايران را بر من و فرزندانم بسته​اند.

اينک حدود چهار سال است در تبعيد به سر می​برم. به قول يکی از دوستان هم چوب را خورده​ام هم پياز را. هم مدت ۲۲سال از نزديک با قضايا کلنجار رفته​ام، هم آنکه تلخکامی​های تبعيد در دوران پيری و بيماری نصيبم شده است. حال اين موجودی که عادت کرده​است هم چوب را بخورد، هم پياز را، وارد دنيای بی در و پيکر ارتباطات اينترنتی شده​است. خدا رحم کند!

 

اطلاعات بيشتر در باره ی خانم مهرانگيز کار

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مهرانگیز کار وکیل، روزنامه‌نگار، و فعال اجتماعی در زمینه حقوق بشر، حقوق زنان و گسترش دمکراسی است.

او متولد سال ۱۳۲۳ در شهر اهواز و دانش‌آموخته دوره کارشناسی رشته حقوق سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران است.

در فروردین سال ۱۳۷۹ مهرانگیز کار در کنفرانس «ایران بعد از انتخابات» که توسط بنیاد هانریش بل در برلین برگزار شده بود، شرکت کرد. مهرانگیز کار پس از بازگشت از این کنفرانس در شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی مورد بازجویی قرار گرفت و دستگیر شد. او به مدت دو ماه در زندان اوین زندانی بود و پس از آن آزاد شد.

پس از آن توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه و به چهارسال حبس محکوم شد.

مهرانگیز کار از سال ۱۳۸۱ در تبعید به سر می‌برد و با دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های معتبر جهان از جمله دانشگاه هاروارد و کلمبیا در آمریکا و موسسه تدا در ژاپن در زمینه حقوق بشر همکاری کرده‌است.

مهرانگیز کار هم اکنون به عنوان پژوهشگر در کالج مطالعات دولتی جان اف کندی در دانشگاه هاروارد مشغول به کار است.

کتاب​ها

گردنبند مقدس، سوئد: نشر باران، ​۲۰۰۲

مشارکت سياسی زنان ايران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۹.

موانع حقوقی توسعه سياسی در ايران، تهران، نشر قطره، ۱۳۷۹.

خشونت عليه زنان در ايران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۸۰.

ساختار حقوقی نظام خانواده در ايران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۸.

رفع تبعيض از زنان: مطالعه تطبيقی کنوانسيون رفع همه اشکال تبعيض آميزعليه زنان با قوانين داخلی ايران، تهران: نشر قطره، ۱۳۷۹ (ويرايش دوم).

حقوق سياسی زنان در ايران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۸.

بچه​های اعتياد، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۵ چاپ دوم.

زنان در بازار کار ايران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۳.

پژوهشی در هويت تاريخی زنان ايران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۱ . تاليف مشترک با شهلا لاهيجی.

فرشته عدالت و پاره​های دوزخ، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۰.

گزيده مقالات

"استراتژی​های زنان در ايران از انقلاب 1356 تا 1376" (به زبان انگليسی) در کتاب جهانی​سازی، جنسيت، و مذهب: سياست​های حقوق زنان در چارچوب اسلامی و کاتوليک، گردآورندگان: جين بيس و نيره توحيدی، نيويورک: سنت مارتين پرس، ۲۰۰۱.

"زنان ايران به آينده می​نگرند" در مجله مهرگان چاپ واشنگتن، شماره ۸(۴)، زمستان ۲۰۰۰.

"کانون وکلا و مشکلات آن"، روزنامه عصر آزادگان شماره ۷۳، نوامبر ۱۹۹۹.

"زنان عليه زنان"، مجله انديشه شماره ۱۲۷، ژوئن ۱۹۹۹.

"حقوق زنان در ايران با حقوق بشر مطابقت ندارد"، مجله جامعه سالم شماره ۳۸، آوريل ۱۹۹۹.

"با حقوق عرفی کنار بياييم"، مجله جامعه سالم شماره ۳۷، مارس ۱۹۹۹.

"امنيت قضايی زنان ايرانی" در مجله نامه ايران، جلد ۱۵ (۳)، بهار ۱۹۹۷.

"قوانين احوال شخصيه تعريف شده در جمهوری اسلامی ايران: يک ارزيابی" (به انگليسی)، در پرونده ويژه زنانی که زير سلطه قوانين اسلام زندگی می​کنند، ۱۹۹۶، تاليف مشترک با هما هودفر

مهرانگيز کار بيش از ۳۰۰ مقاله پيش و بعد از انقلاب اسلامی در ايران نوشته​است. اين مقاله​ها در مجله​ها و روزنامه​های معتبر مختلفی به چاپ رسيده​اند از جمله در: آدينه، عصر آزادگان، دنيای سخن، فردوسی، نامه ايران، جامعه/نشاط، جامعه سالم، کيهان، مردم، رستاخيز، سفر، طوس، و زنان.

کنفرانس​ها و سمينار​ها از ۱۹۹۸ تا کنون

جامعه مطالعات ايرانی، مريلند، مه ۲۰۰۴، "دومين کنفرانس دو سالانه SIS ". کتابخوانی (بررسی برخورد قضايی با متهمين سياسی در ايران).

انستيتو يادگيری افغان (AIL) و يادگيری زنان در مشارکت برای حقوق، توسعه و صلح (WLP)، کابل، افغانستان، ۹ تا ۱۳ آوريل ۲۰۰۴.

دانشکده حقوق دانشگاه ييل، کانتيکت، ۲۹ نوامبر ۲۰۰۱. سخنرانی درباره بحران دموکراسی در ايران کنونی.

کالج کلمبيا؛ شيکاگو، ايلينويز، ۱۶ نوامبر ۲۰۰۱، "زنان ايرانی، ساختار قوانين خانواده و جستجوی هويت". سخنرانی در باره حقوق قانونی زنان ايران در چارچوب قوانين اسلامی ايران.

دانشگاه پردو، اينديانا، ۱۲ نوامبر ۲۰۰۱. "روابط ايران و آمريکا: در سحرگاه قرنی جديد." سخنرانی درباره جنبش اصلاحات و مشارکت سياسی زنان در ايران.

موسسه هانريش بل، برلين، آلمان، ۱۷ آوريل ۲۰۰۰، "ايران پس از انتخابات".
به دنبال شرکت در اين کنفرانس، مهرانگيز کار به اتهام توهين به مذهب و به خطر انداختن امنيت ملی جمهوری اسلامی ايران دستگير و در سلول انفرادی بدون دسترسی به امکانات پزشکی زندانی می​شود. پس از آزادی با وثيقه ۶۰ هزار دلاری، سه اتهام از پنج اتهام او هنوز در حال تعليق هستند که به همين دليل امکان دستگيری او در بازگشت به ايران وجود دارد.

دانشگاه برکلی کاليفرنيا، ۲۰۰۰، "اصلاحات در ايران".

مرکز گفتگوی جهانی، قبرس، ۱۶ نوامبر ۱۹۹۹، "گفتگو و تعامل ميان مردم ايران و آمريکا". سخنرانی در مورد وضعيت حقوقی زنان ايرانی.

انستيتو خاورميانه، واشنگتن دی سی، ۱ تا ۲ اکتبر ۱۹۹۹، "رهبری قرن جديد". سخنرانی درباره موانع قانونی در برابر بهبود حقوق زنان در ايران.

دانشکده مطالعات بين​الملل پيشرفته، دانشگاه جان هاپکينز، واشنگتن دی سی. ۳ فوريه ۱۹۹۹. "طلاق به سبک ايرانی". سخنرانی درباره حقوق زنان در ازدواج در چارچوب قوانين اسلامی خانواده در ايران.

دانشگاه هاروارد، ماساچوست، ۱۹۹۸، حقوق زنان در چارچوب قوانين اسلامی

جامعه مطالعات ايرانی، مريلند، مه ۱۹۹۸، "دومين کنفرانس دو سالانه SIS ". سخنرانی در مورد گفتمان روشنفکری در ايران درباره اصلاحات سياسی و حقوقی.

 

جوايز:

 

۲۰۰۴: دريافت جايزه حقوق بشر سالانه سازمان "Human Rights First" (کميته وکلای حقوق بشر سابق)

۲۰۰۲: جايزه بين المللی حقوق بشر Ludovic Trarieux (فرانسه) به عنوان وکيل فعال در زمينه حقوق انسانی زنان، جايزه مشترک از طرف انستيتوی حقوق بشر حقوقدانان بوردو و اتحاديه وکلای اروپا

۲۰۰۲: جايزه Hellman/Hammett سازمان بين المللی ديده بان حقوق بشر به عنوان نويسنده ای که در معرض شکنجه سياسی است

۲۰۰۱ : جايزه آزادی نوشتنVasyl Stus انجمن قلم نيوانگلند (ماساچوست آمريکا) به عنوان نويسنده ای که با ظلم و بی رحمی مبارزه کرده است تا صدايش شنيده شود

۲۰۰۰ : جايزه PEN/NOVIB انجمن بين المللی قلم هلند به عنوان نويسنده ای که آزادی خود را به دلايل سياسی و عقيدتی از دست داده است

۲۰۰۰: جايزه Donna Dell’anno انجمن Conseil De Lavallee Consiglio Regionale Della Valle D’aosta ايتاليا به خاطر ادامه مبارزه برای آزادی و دفاع از حقوق زنان - انجمن زنان روزنامه نگار ايتاليا او را به عنوان زن سال ۲۰۰۰ اعلام کرد

۲۰۰۰: جايزه لطيفه يارشاطر انجمن مطالعات ايرانی آمريکا، به خاطر تاليف بهترين کتاب سال درباره زنان ايرانی

۱۳۵۵: جايزه فروغ فرخزاد – ايران، به خاطر بهترين مقاله نويس

 

The Hjällbo's Cultural Network

The Hjällbo Cultural Network

شبکه فرهنگی يئلبو

 

 

خبرفرهنگی از ...

 يوته بوری »»»

 اروپا  »»»

 ايران »»»

 

 

Konsert för fred

 

Nowrowz

 

  Sommarläge 2004

 اردوی تابستانی 2004

 1 >>   3 >>  2  >>  4 >>   5 >>   6 >>

 

   

  Summarläge 2005

   اردوی تابستانی 2005

 1»»»   2»»»  3»»» 4»»»   

 

 

EUCN

جلسه تاسيس شبکه فرهنگی ايرانيان اروپا

 

 

Några bilder av IKFC:s aktivitetr

گزارش‌های تصويری از فعاليتهای فرهنگی و اجتماعی در يوته بوری! »»»

 

Rapporter av IKFC:s aktiviteter i 2003

     گزارش کوتاه از فعاليت  کانونپژوهش در سال 2003  

 

 

 

گزارش تصويری از

ديدار

دکتر زرافشان

 

در گوتنبرگ / سوئد

»»»»»

 

 

شبکه فرهنگي ايرانيان اتحاديه اروپا، ( EUCN نهادی است غير انتفاعی و متشكل  از انجمن ها و كانونهای باورمند به دمکراسی، آزادی و منشور جهانی حقوق بشر ؛  كه در زمينه های فرهنگی، اجتماعی و حقوق بشر در كشورهای اتحاديه اروپا فعاليت دارند.  اولين نشست EUCN در تابستان 2001 برگزار شد. و  اساسنامه و اهداف آن پس از يک سال گفتگو و تبادل نظر ؛  در نشست عمومی  تاريخ 29 تا 31 ژوئيه 2002 در يون شوپينگ - سوئد؛با شرکت نمايندگان تعداد زيادی از انجمن های ايرانی از کشورهای:  آلمان؛ اطريش؛ ايتاليا؛ انگلستان؛ دانمارک؛ سوئد؛ نروژ ؛ هلند و ... ؛ بررسی و تصويب شده است.  از جمله اهداف   EUCN - شناخت و دستيابی به علايق و نقطه نظرهای مشترک ؛ تبادل تجربه، اطلاعات و دانش  و گسترش همکاری بين انجمن های فعال در کشورهای  اتحادیه اروپا و دفاع از حقوق بشر، آزادی و دمکراسی  می باشد

Copyright © 2003 IKFC. - All rights reserverad. Contact:IKFC

 | Länkar|Svenska تابلو اعلانات|  گفتگو | بايگانی| پيوندها |صفحه نخست